بسم الله الرحمن الرحیم
دعا
درسگفتارهایی از: مسعود بسیطی
با اهتمام: حسین آخوندعلی؛ زهرا مرادی
در دورهی «دعا»، به بررسی معنا، مفهوم و کاربرد «دعا» در زندگی روزمرهی آدمی از دیدگاه مربّیان الهی میپردازیم؛ و «آداب دعا» و «شرایط استجابت» آن را بیان خواهیم کرد. این مبحث، در دوازده گفتار ارائه میگردد.
درس پنجم: خداشناسی لازمهی ارتباط با خالق (قسمت دوم)
در جلسهی پیش به این موضوع پرداختیم که:
خداشناسی لازمهی ارتباط با خالق است. معرفت (شناخت) خدا در فطرت همهی انسان ها قرار داده شده اما در اثر غفلتِ آدمی و تربیت نادرست، این معرفت فطری پوشیده شده است. مربیان الهی همواره تلاش نمودهاند تا با تذکر و تربیت انسانها معرفت فطری را در آنها بیدار سازند. یکی از ابزارهای ارزشمند برای بیدارسازی فطرت و کسب معرفت صحیح نسبت به خود و خالق، «دعا»هایی است که از اهل بیت علیهم السلام به یادگار مانده است. با مراجعه به این دعاها متذکر شدیم که: خداوند متعال، هیچ سنخیتی با مخلوقِ مرزوقِ نیازمندِ فقیرِ ضعیفِ ناتوان ندارد؛ بلکه خالقی است بخشاینده، مهربان، بزرگوار، بینیاز، غنی، قوی، توانا.
در این جلسه به این موضوع میپردازیم که در اثر جهل و غفلت، آدمی جایگاه خود و خالق را جابجا متصور شده است.
****
جابجایی جایگاه خالق و مخلوق!
در هنگام اضطرار و توجه حینِ درخواست از خداست که فقر و نیاز به قادر مطلق را وجدان میکنیم. مییابیم که چیستیم، کیستیم و جایگاهمان در خلقت کجا و نسبت به خدا چگونه است. چنین حال و معرفتی بسیار ارزشمند است چراکه تا وقتی بنده به چنین شناختی از خود نسبت به خالقش نرسد، عبودیت و بندگیاَش کامل نخواهد شد. تا وقتی نیابد سراپا فقر و نیاز است و در مقابل، خالقش قدرت و بینیازیِ مطلق است، آنگونه که شایسته است آفریدگار و مالک خود را نمیستاید.
اگر چه بنا بوده در همهی لحظات در حال وجدان چنین معرفتی باشیم و با این حال، بندگی خدای خود را به جای آوریم، اما غفلت معرفتمان را پوشانده و تا در اضطرار و بیچارگی قرار نگیریم فقر خود و بینیازیِ خالق را وجدان نمیکنیم. از این روست که خداوند از روی لطف، گاهی بستری برای سختی و اضطرار ما فراهم میسازد تا شاید لحظاتی چند در حال وجدان معرفت خدا قرار گیریم. مثلا جان عزیزی از عزیزانمان به خطر میافتد و مییابیم نه دارو، نه پزشکان، نه پول و نه هیچ چیز و هیچ کس دیگر توانِ نجات او را ندارند. آنگاه متوجه وجودی میشویم که همهی قدرتها و تقدیر همهی کارها در دستان اوست. در درگاهش زانوی بندگی میزنیم، دست دعا به آسمان بلند میکنیم، به ناتوانی و نیازمان اقرار مینماییم و از رحمت و قدرت او یاری میجوییم. در آن شرایط اضطرار از هر زمان دیگری به خدا (معرفت خدا) نزدیکتر هستیم. اما ...
اما به محض آنکه از حال اضطرار بیرون میآییم و احساس بی نیازی میکنیم، از چنین معرفتی غافل میشویم. حتی گاهی تا آنجا پیش میرویم که نه تنها بندگی پروردگار خویش را به جا نمیآوریم، بلکه خویشتن را رَبّ الارباب میپنداریم! چه به جاست تذکر به این سخن پروردگار که میفرماید:
«إِنَّ الْإِنسَانَ لَیطْغَى أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى»[1]
همانا انسان همین که خود را بی نیاز میبیند، سرکشی میکند.
و چه نیکوست که پس از تدبّر در این کلام، به صداقت گفتهی پروردگار اقرار کرده، بگوییم: «صدق الله العلی العظیم» راست گفت خداوند بلند مرتبهی بزرگ!
آری! به درستیکه ما بندگان غافل، لحظه به لحظه از نعمتهای بیکران الهی استفاده میکنیم و پیوسته جیره خوار اوییم اما هماره خود را طلب کار خدا میدانیم و خداوند متعال را بزرگترین بدهکار به خود میپنداریم!
بر اثر جهل و غفلت، آنچنان نسبت به قیّوم خویش جسارت ورزیدهایم که بر او، امر و نهی میکنیم! دربارهی تقدیراتش از روی بیحیایی و اعتراض، هزار چون و چرا میآوریم. تا آنجا که گویی ما رب اوییم و او مربوب، ما خالق اوییم و او مخلوق، ما رازق اوییم و او روزی خوار! بر او ناز میکنیم و دستوراتش را نادیده میانگاریم؛ و گویا اوست که باید منت ما را بکشد و دل ما را به دست آوَرَد!
چه زیبا و صریح، هدایتگر زندهی زمان – حضرت مهدی علیه السلام - ، در قالب «دعا» رفتار نادرست ما را نسبت به خالقمان تذکر داده و در «دعای افتتاح» فرموده:
«[پروردگارا حتی] دربارهی حاجتی که به خاطر آن به درگاه تو آمدم، بر تو ناز کردم؛
اگر برآورده شدن حاجتم تأخیر افتاد، از روى نادانى بر تو عتاب ورزیدم، با آنكه شاید به تأخیر افتادن روا شدن حاجتم برایم بهتر باشد، چه تو به سرانجام امور آگاهى.
پس هیچ مولاى كریمى را بر بندهی پستى، شكیباتر از تو بر خود ندیدم.
اى مالک و پرورش دهندهی من، تو مرا مىخوانى، و من از تو روى مىگردانم؛
و با من دوستى مىورزى و من با تو دشمنى مىكنم؛
به من محبّت مىنمایی و از تو نمىپذیرم؛
گویا این من هستم که باید بر تو منّت بگذارم.
و با همهی اینها، چیزى تو را باز نمىدارد از رحمت و احسان بر من؛ و تفضّل به جود و كرمت بر این بنده»[2]
جایگاه خالق و مخلوق را جابجا دانستم و فراموش کردم که مخلوق، منم؛ و خالق، تو!
جهل و غفلت، من را تا بدانجا پیش برد که از تو که قریب – به معنای نزدیک – نام داری، دور شدم؛ تا آنجا که گویا مرا به حال خود رها کردهای و از خویشتن طرد نمودهای! همچنانکه زینت عابدان امام سجّاد علیه السلام فرمود:
«آقای من، [بی حیاییِ من کار را به جایی رسانده که] انگار مرا از باب خود طرد کردی و از خدمت به خویش نهی نمودی ...»[3]
پروردگارا؛ در نهایت شرمساری اقرار میکنم:
«من همان [طفل] خرد و کوچکی هستم که تو پروراندی؛ و نادانی هستم که فهیمش کردی؛ و گم گشتهای هستم که هدایتش کردی؛ ... و نااَمنی هستم که امنیتش بخشیدی؛ و گرسنهای هستم که سیرش کردی؛ و تشنهای هستم که سیرابش نمودی؛ و برهنهای هستم که پوشاندیاَش؛ و فقیری هستم که غنایش بخشیدی؛ و ضعیفی هستم که قدرتش دادی ...»[4]
اما در قبالِ این همه نعمت که بر سرم ریختی و آن همه محبت که نثارم کردی،
«منم آن كسی كه در خلوت از تو شرم نكرده؛ و در آشكارا هم رعایت تو را نكرده ... منم كسی كه بر آقای خود دلیری كرده؛ منم كسی كه نافرمانی برپادارنده آسمانها را كرده«[5]
{آیا با مراجعه به فطرتِ خویش، این عرض حال سید ساجدان را در خود وجدان نمیکنیم؟}
آری!
«تویى كه نعمت دادهاى، تویى كه نیكى كردهاى، ... تویى كه روزى دادهاى، ... تویى كه عطا فرمودهاى، ... تویى كه پناه دادهاى، ... تویى كه پردهپوشى نمودهاى، ... تویى كه عزّت بخشیدهاى، ... تویى كه یاری دادهاى ...
منم كه [در مقابلِ دریای نعمت و رحمتت] اسائهی ادب كردهام، منم كه خطا [پشت خطا] مرتکب شدهام، ... منم كه نادانى نمودهام، منم كه غفلت ورزیده ام، ... منم كه [به غیر تو] اعتماد كردهام، منم که در گناه تعمّد داشتهام، منم كه وعده داده و پیمان شکستهام، ...»[6]
اما ای مولا و ای پروردگار من، اینک، این بندهی خطاکار توست که از خود و خطاهایش به تو پناه آورده.
«تو آمرزندهای و من، گنهكار! و آیا جز آمرزنده، کسی بر گنهكار رحم میكند؟»[7]
و مگر نه آنکه
«تویی مالکِ پرورش دهنده، و منم مملوکِ پرورش یافتهی درگاه تو؟ آیا جز پروردگار، کسی پروریده را رحم کند؟»[8]
«بنده نزد چه کسی رود جز به درگاه مولایش؟ و مخلوق، به که پناهنده شود جز به خالقش؟»[9]
پس «مولاى من، به رحمت خود، بر من رحم كن»[10]
«الهی، کیست که حلاوت محبت تو را بچشد و به جای تو سراغ دیگری رود؟»[11]
بار الها ببین که با همهی وجود، مییابم و اقرار میکنم:
«کمبودهای من جز به لطف تو جبران نمیشود و فقر من جز به عطا و احسان تو اِغنا نمییابد»[12]
پس «مرا به دلیل نادانیام از درگاهت مران؛ و به جهت کم طاقتیام، مهرت را از من باز مدار؛ [بلکه] به فقرم [رحم کن و] بر من عطا فرما؛ و به دلیل ضعفم بر من ترحّم فرما»[13]
****
لطف و نعمت خدا دائما بر ما نازل است در حالی که ما غرق در روزمرگی های زندگی نه تنها بندگیِ چنین خدایی را به جای نمیآوریم بلکه با استفاده از همان نعمت ها و احسان ها در مقابل خالق خویش گردنکشی و جسارت میورزیم. آیا پاداش احسان، جز احسان است؟ پس چرا در مقابل اقیانوس احسان او، شرّ و زشتیِ صادر شده از ما، دنیا را فرا گرفته است؟! چه نیکو امام سجّاد علیه السلام فرمودهاند:
«خَیرُکَ اِلَینا نازلٌ وَ شَرُّنا اِلیکَ صاعِدٌ»[14]
[همواره] خیر تو به سوی ما نازل است و [در مقابل] بدیِ ما به سوی تو میآید.
باشد که به خود آییم و به سوی او بازگردیم و از این رفتارها عذر بخواهیم.
****
حال که در پرتو دعاهای به یادگار مانده از خاندان نور، قدری با «خودشناسی» و «خداشناسی» آشنا شدیم، در جلسهی آینده به آداب و شرایط دعا میپردازیم.
نکات مهم این جلسه:
- در هنگام اضطرار، فقر وجودی و نیاز خود را به خداوند روزی دهِ توانا وجدان میکنیم. اما به محض آنکه از آن سختی و اضطرار در میآییم، احساس بینیازی کرده، در مقابل مالک خویش شروع به گردنکشی مینماییم.
- جهل و غفلت، سبب شده تا جایگاه خود را در مقابل خالق خویش از یاد ببریم و نه تنها نافرمانیاَش کنیم؛ بلکه خویشتن را ربّ الارباب بپنداریم.
- تذکّرِ مربیان الهی در قالب دعا، تلنگری است تا به خود آییم؛ از رفتار ناشایستمان عذر بخواهیم و به سوی خالق مهربانمان باز گردیم.
[1] - قرآن کریم، سوره علق، آیات 6 و 7.
[2] - بخشی از دعای افتتاح: "مُدِلًّا عَلَیكَ فِیمَا قَصَدْتُ فِیهِ إِلَیكَ فَإِنْ أَبْطَأَ عَنِّی عَتَبْتُ بِجَهْلِی عَلَیكَ وَ لَعَلَّ الَّذِی أَبْطَأَ عَنِّی هُوَ خَیرٌ لِی لِعِلْمِكَ بِعَاقِبَةِ الْأُمُورِ فَلَمْ أَرَ مَوْلًى كَرِیماً أَصْبَرَ عَلَى عَبْدٍ لَئِیمٍ مِنْكَ عَلَی یا رَبِّ إِنَّكَ تَدْعُونِی فَأُوَلِّی عَنْكَ وَ تَتَحَبَّبُ إِلَی فَأَتَبَغَّضُ إِلَیكَ وَ تَتَوَدَّدُ إِلَی فَلَا أَقْبَلُ مِنْكَ كَأَنَّ لِی التَّطَوُّلَ عَلَیكَ فَلَمْ یمْنَعْكَ ذَلِكَ مِنَ الرَّحْمَةِ بِی وَ الْإِحْسَانِ إِلَی وَ التَّفَضُّلِ عَلَی بِجُودِكَ وَ كَرَمِك": الاقبال بالاعمال الحسنه، ص 58. متن این دعا در مفاتیح موجود است. علاقمندان برای آشنایی بیشتر با این دعا میتوانند به مطلب «دعای افتتاح، تحفهای از هدایتگر زمان» در بخش مناسبتها؛ رمضان، در سایت محمد (ص) مراجعه کنند.
[3] - بخشی از دعای ابوحمزه ثمالی: "سَیِّدی لَعلَّک عَن بابِکَ طَردتَنی و عَن خِدمَتِکَ نَحَیتَنی ...": بحارالانوار، ج 95، ص 87. متن این دعا در مفاتیح موجود است.
[4] - بخشی از دعای ابوحمزه ثمالی: "اَنا الَصَغیر الذی رَبَیته و اَنا الجاهِلُ اَلذی عَلمتَه و اَنا الضالُ الَذی هَدیته ... و اَنا الخائف الَذی آمَنته والجایع الذی اَشبَعتَه و العطشان الذی اَرویَته والعار الذی کَسوته والفقیر الذی اَغنیته وَالضَعیف الذی قَوَیتَه ... اَنا الذی عَصیت جَبار السماء ...": بحارالانوار، ج 95، ص 87. متن این دعا در مفاتیح موجود است.
[5] - بخشی از دعای ابوحمزه ثمالی: "اَنَا یا رَبِّ الَّذی لَمْ اَسْتَحْیكَ فِی الْخَلاءِ وَلَمْ اُراقِبْكَ فِی الْمَلاءِ ... اَ نَا الَّذی عَلی سَیدِهِ اجْتَری اَنا الذی عَصیت جَبار السماء ...": همان.
[6] - بخشی از دعای عرفه: "اَنْتَ الَّذى اَنْعَمْتَ اَنْتَ الَّذى اَحْسَنْتَ ... اَنْتَ الَّذى رَزَقْتَ ... اَنْتَ الَّذى اَعْطَیْتَ ... اَنْتَ الَّذى اوَیْتَ ... اَنْتَ الَّذى سَتَرْتَ ... اَنْتَ الَّذى اَعْزَزْتَ ... اَنْتَ الَّذى اَیَّدْتَ اَنْتَ الَّذى نَصَرْتَ ... اَنـَا الَّذى اَسَاْتُ اَنـَاالَّذى اَخْطَاْتُ ... اَنـَا الَّذى جَهِلْتُ اَنـَا الَّذى غَفَلْتُ ... اَنـَا الَّذِى اعْتَمَدْتُ اَنـَا الَّذى تَعَمَّدْتُ اَنـَا الَّذى وَعَدْتُ وَاَنـَا الَّذى اَخْلَفْتُ اَنـَاالَّذى نَکَثْتُ": بحارالانوار، ج 95، ص 221. متن این دعا در مفاتیح موجود است.
[7] - بخشی از مناجات حضرت امیر در مسجد کوفه: "مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْغَفُورُ وَاَ نَا الْمُذْنِبُ وَهَلْ یرْحَمُ الْمُذْنِبَ اِلا الْغَفُورُ": بحارالانوار، ج 91، ص 110. متن این دعا در مفاتیح موجود است.
[8] - بخشی از مناجات حضرت امیر در مسجد کوفه: "مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الرَّبُّ وَاَ نَا الْمَرْبُوبُ وَهَلْ یرْحَمُ الْمَرْبُوبَ اِلا الرَّبُّ ": همان.
[9] - بخشی از دعای ابوحمزه ثمالی: "اِلی مَنْ یذْهَبُ الْعَبْدُ اِلاّ اِلی مَوْلاهُ وَاِلی مَنْ یلْتَجِئُ الْمَخْلوُق اِلاّ اِلی خالِقِهِ": بحارالانوار، ج 95، ص 87. متن این دعا در مفاتیح موجود است.
[10] - بخشی از مناجات حضرت امیر در مسجد کوفه: "مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اِرْحَمْنى بِرَحْمَتِكَ": بحارالانوار، ج 91، ص 110. متن این دعا در مفاتیح موجود است.
[11] - بخشی از مناجات خمس عشر: "اِلهی مَن ذَا الّذَی ذاقَ حَلاوهَ مَحبَّتک فَرامَ مِنکَ بَدَلاً": مناجات نهم: بحارالانوار، ج 91، ص 148. متن این دعا در مفاتیح موجود است.
[12] - بخشی از مناجات خمس عشر: "اِلهی کَسری لا یَجبُرهُ اِلّا لُطفُک وَ حِنانُک وَ فَقری لا یُغنیه اِلّا عَطفُک وَ اِحسانُک": مناجات یازدهم: بحارالانوار، ج 91، ص 149. متن این دعا در مفاتیح موجود است.
[13] - بخشی از دعای ابوحمزه ثمالی: "وَلا تَرُدَّنی لِجَهْلی وَلا تَمْنَعْنی لِقِلَّةِ صَبْری اَعْطِنی لِفَقْری وَارْحَمْنی لِضَعْفی": بحارالانوار، ج 95، ص 90. متن این دعا در مفاتیح موجود است.
[14] - بخشی از دعای ابوحمزه ثمالی: بحارالانوار، ج 95، ص 85. متن این دعا در مفاتیح موجود است.
امروز: | 4001 | |
این هفته: | 14535 | |
در مجموع: | 7534232 |