نویسنده: مسعود بسیطی (کارشناس علوم تربیتی و ادیان و فرق ؛ این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید )
"غدیر پیام آور نور" گفتاری است در چهاربخش، برای اجرای عزیزانی که انتقال پیام جهانی پیام آور رحمت در غدیر خم را دغدغه خود می دانند. علاقه مندان می توانند با تمرین و آماده سازی محتوای هر بخش به صورت فردی یا گروهی، به ارائه مطالب در چهار بخش یا چهار غرفه مستقل برای میهمانان مراسم غدیر اقدام کنند.
این چهار گفتار به موضوعات ذیل میپردازد:
گفتار اول: اهمیت غدیر خم و قطرهای از اقیانوس فضائل امیر غدیر
گفتار دوم: آسمانیترین ماموریت؛ شرح واقعه غدیر خم و حوادث قبل و بعد از آن
گفتار سوم: پیام غدیر
گفتار چهارم: ما و پیام غدیر
گفتار اول: اهمیت غدیر و قطره ای از اقیانوس فضائل امیر غدیر
«غدیر» خورشیدی فروزان است كه به ارادهی الهى و به دست آخرین پیامبر خدا برای هدایت و سعادت بشر بر افروخته شد، تا بشریت از نورش بهره گیرد و رهتوشهاى از آن براى سعادت و خوشبختى جاودانهى خویش بردارد.
«غدیر» پیامى الهى و كتابى همیشه گشوده است تا پیوسته در آن نظر كنیم و راه و روش زندگى از آن بیاموزیم و به نشانهى ایمان و وفادارى، مسؤولیت ابلاغ آن را به دیگران در این عصر و در زمانهاى آینده بر عهده گیریم.
امیر غدیر هم کسی نیست جز علی! همو كه محل ولادتش بیت الله -خانه خدا- بود. با شكافته شدن ركن مستجار، مولود کعبه سه روز میهمان خدا شد و فرشتگان، خدمتگزاران آن ضیافت الهى بودند. با شكافته شدن دوبارهى كعبه، آن نادرهى دوران به همراه فاطمه بنتاسد، چشم در چشم رسول خدا، محمّد مصطفى گشود و چنین نجوا كرد:
بِسم اللَّه الرَّحمنِ الرَّحیم * قَدْ أفْلَحَ الْمُؤْمِنونَ ...[1]
و حبیب خدا علی آن مولود نازنین را در آغوش گرفت و پاسخ داد:
قَدْ أفْلَحوا بِكَ [یا عَلی]![2]
[على جان! مومنان] به یقین به تو رستگار و سعادتمند شدند.
چنین شد تا نورى دیگر از تبار ابراهیم در آغوش امین مكّه جاى گرفت. چند سالى بیشتر از دوران كودكى وى سپرى نشده بود كه او را به محمد (ص) امین مكّه سپردند. بدینسان، همدَم و همسخن و همنفس او شد و در دامان او پرورش یافت. با تربیت او قد برافراشت و همراه او به حرا رفت و به عبادت و بندگى خداى مهربان پرداخت.
از عام الفیل چهل سال گذشته بود. بیست و هفتم ماه رجب، خدا بر بندگانش منّت نهاد[3] و امین مكّه را به پیامبرى مبعوث فرمود و فصل تبلیغ دین خدا آغاز شد.
زادهى ابوطالب – علی علیه السلام - نخستین ایمانآورنده به خدا و پیامبر و اوّلین مسلمان گردید[4] و همراه و همپاى او گام برداشت.
در نخستین دعوت آشكار پیامبر رحمت، تنها اجابتكنندهى رسول خدا او بود كه برخاست و لب به سخن گشود و رسالت پیامبر خاتم را لبّیك گفت و در همان مجلس از سوى مقام رسالت به وصایت و جانشینى منصوب شد.[5]
در یكى از سختترین دوران تاریخ اسلام- لیلة المبیت- شبى كه سران قبایل كفر با نقشهى شیطانى، شمشیرها به روى دعوتگر دلسوز خویش آخته بودند، در پاسخ به درخواست خوابیدن در جایگاه پیامبر تنها یك سؤال از رسول خدا كرد:
«آیا شما به سلامت خواهید ماند؟»
و چون پاسخ شنید: «آرى»، آسوده شد و در بستر رسول، آرام گرفت.[6]
بى آنكه زره بپوشد و شمشیرى به دست گیرد، هر دَم در انتظار تكّهتكّه شدن پیكر، در جایگاه پیامبر خوابید تا حبیبش، زنده بماند؛ تا بشریت از این رحمت بزرگ الهى در مسیر سعادت و خوشبختى برخوردار گردد؛ تا ظلم و جور از این جهان رخت بربندد. آرى، او همه چیز خود را در راه حبیب خدا فدا کرد و خشنودى خالق را به دست آورد؛ آنهم در زمانى كه هنوز حكمى براى جهاد و فداكارى نیامده بود. از اینرو علی سرمشق فداكاران شد.
سیزده سال از بعثت پیامبر خاتم گذشته بود كه به مدینة النّبى (یثرب آن روز) هجرت کرد و در جنگ های تحمیل شده به رسول رحمت -بدر و اُحد و خندق و خیبر و بسیارى دیگر- شركت جست و از فداكارى جانش و مالش براى حفظ جان فرستادهى رحمت دریغ نورزید.
روزى هم بر بلنداى شانههاى پیامبر، فراز آمد و بتها را در فتح مكّه فروشكست و خانهى توحید را تطهیر كرد.
كارنامهى 63 سال زندگانى او كه با محبت و نصرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم و قرآن و اسلام شکل گرفته بود، مملو از تلاش و فداكارى در تمامى آن لحظههاست. در سراسر این دوران، ارزشهاى والاى وجودى و دریاى موّاج فضایل بىانتهاى آن سَرور مومنان صحنههایى آفرید كه او را به اوج منزلتها بُرد و به این افتخارات نایل گردید:
- نَفس و جان پیامبر.
- امیر اهل ایمان و برترین انسان پس از رسول خدا.
- برادر و جانشین و دروازهى علم پیامبر.
- پیشواى هدایتگر، حقگرا و باطلستیز.
- دعوتكننده به قرآن و یگانه مفسّر و مبین آن.
- پرچم هدایت و کشتی نجات عالمیان.
- محور حق و حقیقت.
- روح مجسم قرآن و قرآن ناطق.
- دوست او دوست خدا و پیامبر و دشمن او دشمن خدا و پیامبر است.
- صراط مستقیم الهى و معیار ایمان و نفاق است.
- نخستین نفر از عترت پیامبر كه امانت گرانسنگ و عامل هدایت و جلوگیر از ضلالت پس از رسول خداست.
- از پلیدىها و لغزشها به دور و از اصحاب كِساء است.
...
آرى، او فضایل بىشمارى را به خود اختصاص داده که در این گفتار یارای پرداختن به آنها نیست؛ چرا که با همین مقدار هم عقلها از شناخت او متحیر و عاجز میگردد. در اهمّیت و عظمت غدیر همین بس كه وجود چنین شخصیتى، محور غدیر است.
«غدیر» ریشه در قرآن دارد و بر اساس فرمان و ارادهى الهى بر پیامبر فرو فرستاده مىشود. جدّیت خطاب و ابلاغ به حدّى است كه با صورت نگرفتنِ آن، زحمات 23 سالهى برترین شخص عالَم به سرانجام نمىرسد و به مصداق «فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه»[7] تمامى آن تلاشها برای اجرای امر خدا و هدایت بشر زیر سؤال مىرود.
پیام آور غدیر شخصیتی است که به نص قرآن جز وحى نمىگوید و قول و فعلش حجّت است.
«غدیر» یادآور شایستگىها و فضایل امیر ابرار و اعلام رسمى و آشكار و فراگیر هدایتگری امیرالمؤمنین و فرزندانش تا آخرین روز دنیاست.
«غدیر» مایهی تكمیل دین و اِتمام نعمت و رضایت خداست.
«غدیر» برترین عید نزد پیامبر و پیشوایان راستین اسلام است.
«غدیر» با همهی تحریفها و دشمنىها و به دلیل روشنى و دلالت و تواتر و اسنادش، سند همیشه زندهى تاریخ و حماسهاى جاودانه است و نه تنها شیعیان، بلکه بزرگان اهل تسنن نیز آن را روایت کردهاند.[8]
زمان غدیر، مكان غدیر، اصحاب غدیر، بیعت غدیر، الهى بودن غدیر ... همه و همه این رخداد بزرگ را در جایگاهى مهمّ و حسّاس از تاریخ قرار مىدهد و على علیهالسلام، كه سبب ماندگارى و جاودانگى غدیر است را در یکی عظیمترین و حساسترین فرازهای تاریخ.
«غدیر» همهی عظمت و اهمّیتش را مدیون شخصیت والاى امیر اهل ایمان مولیالموحّدین امام علىّ بن ابى طالب علیهالسلام است كه به گوشهاى از صفات و ویژگىهایش اشاره كردیم.
كدام انسان دیگرى پس از پیامبر، فضایلى چون على دارد؟
اینك كه امیر غدیر و اهمّیت غدیر را شناختیم و راز عظمت غدیر بر ما آشكار شد، از خداى مهربان مسألت داریم ما را از متمسّكین به امیر مؤمنان و هدایتگران بعدی از نسل ایشان قرار دهد و توفیق پیروى و تبعیت از آخرین بازماندهى عترت، مهدى موعود را به ما عنایت فرماید.
گفتار دوم: آسمانیترین ماموریت (شرح ماجرای غدیر)
سال دهم هجرت بود. منادیان پیامبر رحمت در اطراف ندا میدادند تا همهى مردم بدانند كه امسال بیت اللَّه الحرام شرفِ حضورِ خاتمالأنبیا را درك خواهد كرد. خیل عظیم مسلمانانی که از مکه، مدینه، یمن و شهرها و آبادیهای دیگر دعوت پیامبر را لبیک گفته بودند به صد و بیست هزار تَن میرسید. كاروان زائران پس از رسیدن به زادگاه اسلام، مسلمانان به همراهی رسول خدا به اعمال حجّشان پرداخته بودند. پیامبر رحمت طىّ آن روزها در مكانهایى مناسب، آخرین سفارشهاى مذهبى و فرمانهاى الهى را به مسلمانان گوشزد فرمود.
روز دهم ذىحجّه نیز رسول خدا با اشاراتى به مسلمانان اعلام فرمود كه امسال آخرین سال عمرشان است و پس از اندك زمانى، منادى حق را لبّیك خواهد گفت. آنگاه اینچنین به ایشان وصیت کرد:
«بدانید! دو گوهر گرانسنگ در میان شما باقى مىگذارم كه اگر بدانها متمسک شوید، هرگز گمراه نخواهید شد: كتاب خدا و عترتم یعنی اهل بیتم. آن دو از یكدیگر جدا نمىشوند تا در كنار حوض [كوثر] بر من وارد شوند.»[9]
در اواخر مراسم حج، رسول گرامى، میراث همه پیامبران را به فرمان الهى، به پیشواى پارسایان - علی بن ابیطالب - سپرد[10] و پیش از حركت از مكّه، دستور داد تا بزرگان و اصحاب، طىّ مراسمى به محضر علی بن ابیطالب حضور یابند و با عنوان «امیرالمؤمنین» بر او سلام گویند.
بلافاصله پس از اتمام حج، بِلال از سوى رسول رحمت اعلام كرد:
«فردا کسی جز ناتوانان [در مکه] باقی نماند و همگی باید به سوی غدیر خم رهسپار شوند.»[11]
به واسطهی این فرمان، حتی اهل مکه - با تعدادی بالغ بر پنج هزار نفر - و همچنین دوازده هزار نفر از اهالی یمن - که مسیر بازگشتشان از سوی غدیر نبود - همراه پیامبر مکه را به سوی مکان موعود ترک گفتند.
قافلهى عظیم حاجیان بهسوى غدیر خم حركت كرد و نزدیك ظهر روز هجدهم ذىحجّه وارد صحراى جُحفه شد. هنوز كمى به نقطهى جدایى قافلهها براى رفتن به سرزمینهایشان باقى مانده بود که فرمان داده شد تا همه توقف کنند و كسانى كه پیشتر رفتهاند بازگردند.
هوا گرم بود و سوزان. مردم از شدّت گرما گوشهاى از جامهى خویش را به سر انداخته و گوشهاى دیگر را زیر پاى خود قرار داده بودند و در سایهى مركبها، از گرمای آفتاب خود را حفظ میكردند. بیشك، خبر مهمّى در پیش بود؛ زیرا هر آنچه رسول خدا فرمان مىداد از جانب خداوند بود و هرگز از روى هوى و هوس سخن نمىگفت.[12]
سلمان و ابوذر و عمّار و مقداد به فرمان آن محبوب دلها در كنار چند درخت، محلّى را آماده كردند. سكّوى بلندى از سنگها و روانداز مركبها فراهم شد. ظهر بود كه مؤذّن، نداى اذان سر داد. پیشواى آسمانى با مردم نماز خواند و سپس بر بالاى محلّ بلندى كه آماده شده بود قرار گرفت و بر فراز آن بهگونهاى ایستاد تا همه او را ببینند و صدایش را بهتر بشنوند. با اشارهى او، همه به گِردش جمع شدند؛ بزرگ و کوچک، زن و مرد، پیر و جوان، مؤمن و منافق.
پیامبر مهربان امّت، پس از ستایش خداى یگانه، اندكى درنگ نمود و در حالى كه به اطراف خود در میان تودهى مردم مىنگریست، با بانگی رسا، على علیهالسلام را نزد خود فرا خواندند و او را یك پلّه پایینتر از خویش بر فراز جایگاه نشاند. سپس برای مردم تصریح نمود که خداوند ماموریت مهمی به او واگذار کرده و فرموده:
«اى پیامبر! آنچه را از پروردگارت بر تو فرود آمده است برسان كه اگر نرسانى، رسالت حق را نگزاردهاى؛ خداوند تو را از گزند مردم حفظ مىكند ...» [13]
آنگاه امر مؤكّد پروردگار دربارهى اعلام سرپرستی هدایتگران پس از خود را با صراحت تمام بیان فرمود:
«جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شده و از طرف خداوند مرا مأمور ساخته تا در این محلّ اجتماع به پا خیزم و به هر سپید و سیاهى اعلام كنم كه علىّبنابىطالب برادرِ من و وصىّ من و جانشین من بر امّتم و امامِ پس از من است.... هر كه با على مخالفت بنماید راندهى درگاه خداست و هر كس او را پیروى كند مشمول رحمت الهى است. مؤمن، كسى است كه به على ایمان آورد و او را تصدیق كند.»[14]
پس از آن، رسول خدا امامت دوازده هدایتگر بعد از خود را چنین اعلام فرمود:
«خداوند عزیز و بزرگ، صاحب اختیار شما و معبود شماست و پس از خداوند، رسولش كه اینك، پیش رویتان ایستاده و با شما سخن میگوید سرپرست شماست. پس از من، به فرمان خدا، على صاحباختیار و امام شما خواهد بود و بعد از او، تا قیامت، امامت در نسل من از فرزندان او قرار خواهد داشت ...»[15]
پیامبر اکرم، در آن اجتماع بزرگ براى این كه كمترین ابهامى باقى نمانَد دست على علیه السلام را گرفت و بلند كرد و منشور آسمانى خلافت را اینچنین اعلام فرمود:
«مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا علی مَوْلاه ...»[16]
«هر كس كه من صاحب اختیار (مولاى) اویم، این على صاحباختیار (مولای) اوست.»
در حالی که سخنان ایشان ادامه داشت، دست امیر مومنان را در دست گرفته و همچنان بالا نگه داشته بود و فضایل ایشان را بازگو مىفرمود تا بدینجا رسید که:
«اى مردم! ... شما را فرا مىخوانم تا به عنوان بیعت با على، نخست دست بیعت به من دهید و سپس با او پیمان ببندید ... من از جانب خداوند عزیز و بزرگ، براى على از شما بیعت مىگیرم. پس هر كس پیمان شكند به خود زیان كردهاست.»[17]
رسول مهربان اسلام در ادامهی سخن، از انبوه حاجیانى كه در اجتماع غدیر حاضر بودند، بر پیشوایى و امامت على و امامان بعد از او اقرار و اعتراف زبانى گرفت و فرمود:
«اى مردم! آنچه به شما گفتم بازگویید و بر على به عنوان «امیرالمؤمنین» سلام كنید و بگویید: شنیدیم و اطاعت كردیم ... خداوندا، مؤمنان را بیامرز و بر كافران خشم گیر که حمد و ستایش، سزاوار پروردگار جهانیان است.»[18]
پیامبر اكرم پس از انتصاب امیرمؤمنان از جانب حق به منصب جانشینی و هدایتگری پس از رسول خاتم، این آیه را که جبرئیل نازل نمود، قرائت فرمود:
«الْیوْمَ أكْمَلْتُ لَكُمْ دینَكُمْ وَ أتْمَمْتُ عَلَیكُمْ نِعْمَتی وَ رضیتُ لَكُمُ الإْسْلامَ دیناً»[19]
«امروز [با اعلام سرپرستی و امامت علوى] دینتان را كامل و نعمت خود را بر شما تمام كردم و خشنود گشتم كه اسلام آیین شما باشد.»
آری! به سرپرستی و تبعیت از امیرمؤمنان و فرزندانشان دین خدا كامل شده بود. اینك، مردم پس از پیامبر هرگز بدون امام و پیشوا نخواهند بود تا روزى كه به دست آخرین فرزند معصومش زمین مملو از عدالت و یكتاپرستى شود.
مردم دسته دسته در سه روز در خیمهاى در حضور پیامبر با ماه ولایت به عنوان امیر مومنان و امام و جانشینِ پس از پیامبر دست بیعت داده، سلام و تهنیت خویش را تقدیم آن مولا مىكردند.
حَسّانبنثابت، شاعر معروف، به مباركى این روز، اشعارى در ستایش شاه مردان سرود كه در برابر پیامبر و انبوه جمعیت خواند.
در آخرین ساعات اجتماع غدیر، اتفاق عجیبی افتاد. حارث فِهْرى که در صحّت سخنان پیامبر تردید داشت، مبغضانه از خداوند خواست اگر آنچه رسول خاتم مىگوید از جانب خداوند است، از آسمان سنگى فرود آید و او را از بین ببرد. خداوند برای آنکه بر همگان ثابت شود کلام رسول خدا، امر خداوند است، خواست حارث را اجابت فرمود. سنگی از آسمان فرود آمد و حارث در مقابل چشم همگان جانش را از دست داد.
سرانجام، مسلمانان پس از سه شبانهروز توقّف در كنار آبگیر خم و دستیافتن به نعمت با ارزش امامت، راهى دیار خود شدند تا پیام غدیر را براى آنان كه در غدیر حضور نداشتند از زبان خدا و پیامبرش نقل كنند و همه ساله غدیر را به عنوان بزرگترین عید مسلمانان جشن گیرند. آرى این خواست خدا بود كه خوشبختى و سعادت از غدیر امیرمؤمنان به انسانها رسد.
از خداى بزرگ مىطلبیم كه ما را با حقیقت غدیر، این نعمت بزرگ الهى، آشنا سازد و قدردان وجود پُربركت امیر غدیر قرار دهد.
گفتار سوم: پیام غدیر
اهمیت واقعه غدیر به مکان آن نیست بلکه به پیام غدیر است. «غدیر»، پیام پروردگار بود براى همهى آدمیان؛ چه آنان كه در غدیر حضور داشتند؛ و چه آنان كه پس از غدیر به دنیا آمدند. پیامی جاودان تا آخرین لحظهی حیات دنیا.
در «غدیر»، پیامبر از جانب خداوند فرمان یافت تا «پیام غدیر» را به همهى انسانها ابلاغ كند و پیامبر امین، آن پیام را چنان حكیمانه در قلب انسانها و جان تاریخ به ودیعت نهاد كه نورش هرگز خاموش نشده و نخواهد شد.
اینك گاهِ شنیدن و اندیشیدن در پیام غدیر است و به لطف الهى، خطبهى پیامبر پس از گذشت چهارده قرن، همچنان در دستان ماست. رسول خاتم در این سخنان، خطاب به مسلمانان مىفرماید:
«اى مردم! ... خداوند عزیز و بزرگ، صاحب اختیار و معبود شماست و بعد از خداوند، رسولش كه مقابلتان ایستاده و با شما سخن مىگوید سرپرست شماست. پس از من، به فرمان خدا، على صاحباختیار و امام شما خواهد بود و بعد از او، تا قیامت، امامت در نسل من از فرزندان او قرار خواهد داشت ...»[20]
«غدیر»، شاهرگ حیات معنوى انسان است که در درون دلهاى مؤمنان و سینههاى راهیان حقّ و عدالت، زنده و جاودانه است.
«غدیر»، یك دریا رحمت است و حیات. «غدیر»، نردبان کمال است؛ كشیده از زمین تا بام عرش خدا.
در رخداد بزرگ غدیر، سرپرستى و صاحباختیارىِ بشر به داناترین، راستگوترین، مهربانترین، بزرگوارترین و بخشندهترین انسانهاى آسمانى سپرده شد تا با تمسّک و هدایتخواهى از آن پیشوایان الهى، راه سعادت را بپویند.
«غدیر»، جایگاهى است كه در آن، خدا و رسولش، « هدایتگران مردم» را به بشر معرّفى كردند تا حجّت را بر همگان تمام كنند. از اینرو، غدیر روز پیمان بستن با نبوّت و امامت و از جان و دل پذیرفتن سرپرستیِ آن دانایانِ راستگو و بزرگوار و بخشنده است تا بوتهى آزمایش مردم باشد.
پیامبر مهربانی چنین ادامه میدهد:
«اى مردم! راهتان را از على نگردانید و از وى روى برمتابید و از سرپرستى او سر باز نزنید. اوست كه به حق راه مىنماید و به آن عمل مىكند. او باطل را مىزداید و از آن نهى مىفرماید.
«اى مردم! على را برتر بدانید كه خدا او را برترى داده است و او را بپذیرید كه على از جانب خدا امام و پیشواست. به هوش باشید كه پیشواى اهل ایمان جز برادرم على نیست!»
«اى مردم! قرآن به شما مىشناساند كه امامان بعد از على، فرزندان اویند و من هم به شما معرّفى كردم كه آنان از نسل من و از نسل اویند.»[21]
آرى، «غدیر» روز زینتگرفتن جهان هستى به سرپرستیِ علوى است. «غدیر»، جایگاهِ یافتنِ على و راه على است.
پیامآور رحمت در غدیر فرمود:
«بدانید! بالاترین امر به معروف و نهى از منكر آن است كه سخن مرا بپذیرید و آن را به كسى كه حاضر نیست برسانید و او را از طرف من به پذیرفتن آن بخوانید و از مخالفتش برحذر دارید.»
«اى مردم! من جانشینى خود را به نام امامت و به وراثتِ در نسل خود تا روز رستاخیز به امانت مىسپارم. من آنچه را به ابلاغ آن مأمور بودم رساندم تا بر حاضر و غایب و همهى كسانى كه بهدنیا آمدهاند یا هنوز از مادر زاده نشدهاند، حجّت باشد. پس باید [پیام غدیر را] حاضران به غایبان و پدران به فرزندان، پیوسته تا روز قیامت، برسانند.»[22]
آری! این است آب گوارایى كه از دریاى لطف و رحمت الاهى سرچشمه گرفته است تا همیشهى تاریخ را سیراب سازد و باید تا روز قیامت، حاضران به غایبان، آگاهان به ناآگاهان و پدران به فرزندان بهعنوان وظیفهاى همگانى پیام غدیر را برسانند.
نبىّ مكرّم اسلام در غدیر صراط مستقیمی را که همگان روزی 10 بار از خالق آسمانها و زمین هدایت به آن را تقاضا میکنیم چنین معرفی فرمود:
«اى مردم! صراط مستقیم خداوند كه شما را به پیروى از آن فرمان داده است من هستم و بعد از من، على و سپس فرزندانم از نسل او؛ پیشوایانى كه به سوى حق هدایت مىكنند و به یارى حق، دادگرى مىنمایند ...»[23]
«اى مردم! هر كس خدا و رسولش و على و امامانى را كه معرّفى كردم اطاعت كند، به یقین به رستگارى بزرگى دست یافته است.»[24]
«غدیر»، روز نشان دادن شاهراه مستقیم الاهى به سوى سعادت و بهشت است براى همیشهى تاریخ.
پیامبر خاتم در غدیر هشدار داد:
«اى مردم! خداوند عزیز و بزرگ، دین شما را با امامت او كامل فرمود. پس كسانى كه به او و به جانشینان او اقتدا نكنند تا روز قیامت اعمالشان از بین خواهد رفت و جاودانه در آتش خواهند بود.
اى مردم! بعد از من، سردمدارانى خواهند آمد كه به آتش دعوت مىكنند و روز قیامت یارى نمىبینند.»[25]
پیداست كه پیام امامت پیشوایانِ حق، آنچنان مهمّ است كه شیطان – این دشمن قسم خوردهی انسان - به كمینگاه مىرود و خشمناك از هدایت بشر، با كولهبارى از تجربه و مكر، به مصاف امّت پیامبر خاتم مىشتابد. منافقان ریاكار نیز به یاریِ شیطان میآیند و تمام تلاش خویش را در فراموشاندن غدیر و پیام غدیر به كار میگیرند. آنها هر کاری میکنند تا امامت به علىّ مرتضى و فرزندان پاکش نرسد و غدیر فراموش شود.
غدیر فراموش شود تا فرق امیر مومنان شكافته گردد.
غدیر فراموش شود تا امام مجتبى شهید گردد.
غدیر فراموش شود تا عاشورایى در كربلا برپا شود.
غدیر فراموش شود تا قرآن و عترت - همان ثقلینی که پیامبر برای هدایت آدمیان در میان امتش به یادگار گذاشته بود - مهجور مانند.
غدیر فراموش شود تا یادگارهاى رحمت عالمیان به شهادت برسند و انسانها به محنت دچار گردند.
اگر غدیریان، از غدیر روى برنمىتافتند، سرنوشت دین و امّت نه این بود كه رقم خورد. اگر پیمانشكنان دست از پیروى علی برنمىداشتند، امیر قافلهى هستى، بشر را تا آخرین مدارج قُرب پیش مىبرد و اگر آموزگار راستین علم و عمل را خانهنشین نمىكردند، انسانیت آخرین پلّههاى نردبان تكامل را درمىنوردید.
... امّا افسوس كه دنیادوستى جمعى نگذاشت تا شیطان بیش از این مأیوس شود و وحدت پیروان مسلمان پیامبر خاتم پس از رحلت آن بزرگمرد برقرار بماند!
این نصیب ما از فراموش شدن غدیر است. بهراستى كه اگر امروز بشر راه خود را گم کرده است و در محنتِ غیبت دست و پا مىزند و از دیدار هدایتگر عصرش محروم است، همه محصول ظلمى است كه از فراموشى غدیر بر دامن بشریت نشسته است.
خطیب مهربان غدیر پس از آن همه تأكید بر امامت امیرمؤمنان، خطّ هدایت را تا پایان روزگار و تا دوران آخرین قافلهسالار هدایت، «مهدی موعود» ترسیم مىكند و آخرین هدایتگر آسمانی را به بشریت مىشناساند. گوش فرا دهید! باز هم رسول رحمت دربارهی هدایت امّت سخن مىگوید:
«بدانید كه آخرینِ امامانِ از ما، مهدى است.
بدانید! اوست انتقامگیرنده از ستمگران.
بدانید! اوست گیرندهى انتقام خون اولیاى خدا.
بدانید! اوست یارىدهندهى دین خدا ...
بدانید! اوست كه كارها بدو واگذار شده است.
بدانید! اوست حجّت پایدار و بعد از او حجّتى نیست. هیچ حقّى نیست مگر همراه او و هیچ نورى نیست مگر نزد او.
بدانید! اوست كه كسى بر وى پیروز نمىشود و كسى در ستیز با او، یارى نمىگردد.
بدانید! اوست ولىّ خدا در زمین و حاكم او بین خلقش و امین خدا در نهان و آشكارش.»[26]
آرى، غدیر واقعهاى است كه در آن، خداوند هدایتش را براى همیشهى تاریخ گسترش داده تا سعادت ابدی همنشین آنانى باشد كه غدیر و پیام غدیر را فرا راه زندگى خود قرار دادهاند. پس امروز بر ماست كه دست بیعت به سوى هدایتگر عصرمان دراز كنیم و با جان و دل به آن امام هُمام – مهدی - عرضه داریم:
سلام بر تو اى یادگار غدیر! سلام بر تو اى وارث على و اى یارىدهندهى دین پیامبر!
اى میراثدار غدیر! ما پیام جدّت را شنیدیم و اینك در آستانهى غدیر از ژرفاى وجود با تو بیعت مىكنیم و از خداوند سبحان، فرج و ظهورت را آرزو داریم و عهد مىبندیم كه تا روزى كه زندهایم، از این اعتقاد دست برنداریم و شما را یارى كنیم.
گفتار چهارم: ما و پیام غدیر
«اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا میثاقَ اللَّهِ الَّذی أخَذَهُ وَ وَكَّدَه»[27]
«سلام بر تو اى پیمان خدا كه خداوند خود آن را ستانده و محكم گردانیده است.»
«غدیر» جایگاهی براى معرّفى سلسلهى هدایتگرانی بود كه پس از پیامبر خاتم، تا قیامت، جانشین آن حضرتاند و هدایت و رهبرى امّت را به دست دارند. پیشوایانى كه علم كتاب و دین خدا نزد آنان سپرده شده است و میزان و معیار هر حقّ و حقیقت و برگزیدگان خدایند. از اولین سرپرست و پیشوا (امیر مومنان) تا آخرین هدایتگر (مهدى موعود)، بر امّت است كه به آنها مراجعه كنند، ایشان را حمایت نمایند و از وجودشان بهره گیرند. مردم آخرالزّمان نیز از این حكم مستثنى نیستند؛ زیرا مردم این عصر هم مخاطبان واقعى پیامبر رحمت در غدیر سال دهم هجرى بودهاند؛ چه منشور غدیر پیامى براى همهى تاریخ است.
ما در این دوران، پیشوایى داریم كه به امامتش معتقدیم. آن امام بزرگوار، مصداق زنده و بارز و آخرین ستاره از منظومهى رهبران آسمانى است كه نبىّ گرامى اسلام در خطابهى غدیر معرّفى فرمود. این است كه خود را از نعمت وجود امام محروم نمىدانیم؛ گرچه آنحضرت در غیبت به سر برند.
در مکتب تربیتی اهل بیت علیهم السلام، غیبت امام یعنى حاضر بودن او در سطح جامعه و زندگى بهطور ناشناس. از این رو است كه مىگوییم: راه ارتباط با حجت خدا و بهرهمندی از هدایت ایشان همیشه گشوده است. شأن امامت امام و تمسّک به ایشان به دیدار جسم مبارک حجّت الهی مشروط نیست. مىتوان به سوى او تقرّب جست و هدایت و بصیرت در كارها و حلّ گرفتاریهای خود را به وساطت او از درگاه خداوند مسألت كرد. میتوان درِ آستان او را كوبید و منتظر اجابت شد.
وارث زنده غدیر امام زمان – که درود خدا بر او و پدران پاکش باد - خود در یك توقیع، براى جوانى جویاى هدایت فرمود:
«إنْ استَرشَدْتَ أُرشِدْتَ وَ إنْ طلبتَ وَجَدتَ.» [28]
«اگر طالب باشى، خواهى یافت و اگر هدایت بجویى، راهنمایى خواهى شد.»
به یقین، علم و قدرت الهی ایشان – که جانشین خدا و چشم و گوش خداوند است بر روی زمین - چنان است كه نجواى شیعیان را در خانههایشان مىشنود و با حمایتهاى آشكار و پنهان خویش، پاسخگوى آنان خواهد بود. در عینحال، دیدار حضورى ایشان در صورتى كه ارادهى آن بزرگوار بر آن تعلّق گیرد امرى ممكن است؛ چنان كه تجلّیات و تشرّفات بسیارى در دوران غیبت كوتاه و بلند آن كعبهى دلها اتّفاق افتاده است.
پدیدهى غیبت-ناشناس زندگی کردن او- نباید سبب شود تا براى او شأن كمترى نسبت به امامان گذشته قائل شویم! ظرافت این نكته چنان است كه حتّى برخى از بزرگان در بعضى از موارد از آن غافل ماندهاند. داستان مقدّس اردبیلى آنهنگام كه براى حلّ مشكل علمى به امیرالمؤمنین علیهالسلام متوسّل مىشود تا از خدا بخواهد كه به آن امام اجازه دهد كه مشكل او را حل كند نمونهى بارز این مسأله است و امیرمؤمنان این نكتهى ظریف را به این عالم متّقى تذكّر میدهد:
«به سراغ فرزندم مهدى كه امام زندهى توست به مسجد كوفه برو و پاسخت را از او دریافت كن؛ او امام زمان توست.»
در غدیر خم، پیامبر اكرم، پس از آنکه از همهى مردم گواهى گرفتند كه نسبت به آنان از خودشان سزاوارتر و صاحباختیارترند، [29] فرمودند:
«مَنْ كُنتُ مولاهُ فَهذا علی مَولاه ...» [30]
و بدین ترتیب هر كه رسول خدا را صاحباختیار و سرپرست خود مىدانست، باید على و به فرمودهی پیامبر، سایر امامان از نسل علی را هم، به معناى كامل كلمه، صاحباختیار و سرپرست خویش میدانست. رسول رحمت اینچنین تاکید فرمود:
«بر هر یكتاپرستى، حكم او (علی) جارى و كلام او روا و فرمان او نافذ است. فرمانبردارى از ائمّه علیهمالسلام بر همه واجب است.»
لازمهى پذیرش سرپرستی و صاحب اختیاریِ امام علیهالسلام این است كه مؤمن، امامش را بیش از خود نسبت به همهى امور صاحب حق بداند و براى ایشان در همهى كارهاى مربوط به خویش تقدم قائل باشد. به عبارت دیگر، برای حجت خدا، حقّ امر و نهى قائل شود و خواست حضرتش را در هر مسألهاى بر خواست خود ترجیح دهد.
در عصر حاضر كه امام زمان، عهدهدار كارگزارى و فرمانروایى جهان است حق حجّت الهى نسبت به ما این است كه ایشان را در همهى امور، صاحب اختیار خویش بدانیم و همواره خود را حاضر بر سر سفره کرامت ایشان ببینیم و همهى هستى و امكاناتى كه در اختیار داریم را جز در مسیرى كه مورد خشنودى حضرت اوست، بهكار نبندیم؛ بلكه امور خود را، در همهى لحظههاى عمر، مطابق رضاى آن قبلهى دلها جهت دهیم.
غدیر روز میثاق است؛ روزى كه امامت همهى امامان به نحو كامل و رسا به همگان ابلاغ شد و از همهى مردم بر این مطلب پیمان و میثاق گرفته شد. رسول خاتم به مقتضاى موقعیت و كثرت جمعیت، در مرحلهى اوّل، به پذیرش قلبى و اقرار زبانى اكتفا فرمود و سپس براى رسمیت بخشیدن بیشتر دستور برپایی دو خیمه داد. آنگاه خود و امیر مومنان هریك، در یكى از خیمهها حاضر شدند تا مردم ابتدا با پیامبر خدا و سپس با جانشین ایشان – علی بن ابیطالب - دست بیعت دهند و انتصاب آنحضرت را به امامت و صاحباختیارى تبریك و تهنیت گویند.
اینك، اگر كسى صادقانه به پیمان غدیر پایبند بود و در هر عید غدیرى، با خدا و پیامبر و امامانش تا آخرین هدایتگر – مهدی موعود - تجدید بیعت كرد، از كسانى كه در غدیر حاضر بودند چیزى كم ندارد.
امام زمان علیهالسلام تنها میثاقى است كه خداوند در حال حاضر بر روى زمین دارد. در روز غدیر دعوتكنندهى الهى به اسم و صفت، ایشان را معرّفى فرمود و از همهى مردم تا روز قیامت، خواست پیمان امامت او را برعهده گیرند. بنابراین، مىتوان و باید در همین روزگار غیبتِ مصلح موعود هم، در دل با آن حضرت بیعت كرد. از این رو خواندن ادعیه همچون دعاى عهد كه نمادى براى این تجدید بیعت قلبى است، بسیار سفارش شدهاست.
لازمهى بیعت با امام عصر، محبّت و اطاعت است و پاىبندى بر محتواى پیام غدیر و پذیرش سرپرستی آن امام هُمام.
اگر ما خود را پیرو امام مىدانیم، باید ببینیم عمل ما چهقدر مطابق پیمانى است كه با پیامبر اكرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم بستهایم. آیا با دل و جان و زبان تسلیم نبىّ و وصى شدهایم؟ زبانمان چهقدر در جهت خشنودى ایشان چرخیده است و در نهایت، قلب ما چه مقدار در خدمت مولایمان بوده است؟ چهقدر از سالهاى عمر و امكانات خویش را در راه كسب رضاى محبوب صرف كردهایم؟ آیا بر اداى حقوق امام زمان خود اهتمام ورزیدهایم؟
بیایید با هم، به حضور پیامآور مهربان و نبىّ گرامى اسلام - كه درود خدا بر ایشان و خاندان پاکش باد - عرضه داریم:
«یا رسول اللَّه! در غدیر خم، دستان نیاكانمان را در دست امام زمانشان، علىّبنابىطالب علیهالسلام، نهادى و آنان را فرمودى كه از او پیروى كنند و یادآور شدى كه پاىبندى بر پیمان غدیر، سعادت دنیوى و اخروى ما را تأمین مىسازد. اینك كه پیامت به ما رسیده، ما نیز دست بیعت به سوى تنها یادگار زندهى حاضرت، مهدى موعود دراز مىكنیم و اعلام مىداریم كه: او امام زمان ماست و پیشوایى است كه تو به فرمان الاهى منصوبش داشتهاى. در همهحال، به او توسّل داریم و منتظریم تا با ظهورش حقیقت غدیر به انجام رسد. براى فرجش دعا مىكنیم و براى یارىاش آمادهایم و هرگز از او غافل نخواهیم بود و بر این عهد پاىبندیم؛ باشد كه وفادارى ما به غدیر و وارث غدیر قلب آن پیامبر مهربان را خشنود سازد و ما را به عاقبتِ خیر و رستگارى و سعادت برساند.»
در غدیر، مسلّم شد: آنان كه از خدا و رسولش و على و فرزندانش علیهمالسلام كه صراط مستقیم الهىاند پیروی كنند، بىگمان، به رستگارى و بهشت دست مىیابند و كسانى كه با آنان مخالفت كنند، راندهى درگاه خدا و اهل شقاوتاند و به دوزخ وارد خواهند شد و این ثمرهى دو نوع ارتباط و برخورد مختلف با پیام غدیر است.
پیروی از وصىّ پیامبر، مهدى علیهالسلام در آن است كه به پیمان غدیر و عهد امامت این هدایتگر خدا وفادار بوده خود را به اعمال شایسته بیاراییم و از گناهان و لغزشها دورى كنیم تا نشان دهیم كه اماممان را دوست داریم و از آنچه او نمیپسندد گریزانیم و به عهد اطاعت از او پاىبندیم و بر انجام پیمان خود، سستى نمىنماییم. اگر وفادار بودیم و توفیق طاعت خواستیم و تسلیم امر آن بزرگوار شدیم و راه هدایت و صراط مستقیم الهى را از او طلبیدیم، مشمول عنایات ویژهى امام عصر مىگردیم و نظر لطف حضرتش را بر خود بیشتر احساس مىكنیم.
هشیار باشیم تا شیطان و دستیارانش ما را در پیروی از آخرین بازماندهى غدیر، مهدی موعود، باز ندارند؛ چه از غدیر سال دهم هجرى، هنوز هفتاد روز بیشتر سپرى نشده بود كه نگذاشتند جهانیان از آن كوه شرافت و فضیلت و حكمت و عصمت و آسمان شجاعت و غیرت و جوانمردى و مروّت و فتوّت و دریاى علم و صبر و وفا و صفا، در این كویر خشك تفتیدهى دنیا بهره گیرند و بفهمند كه على نسخهى منحصر به فرد عالم هستى است. نگذاشتند قحطىزدگان دنیا باران رحمت و نعمت محبّت علوى و جانشینان پاكش را، حتّى لحظهاى، بچشند و آن دریا در دل زمین نهان شد.
آرى! شُكوه غدیر را برنتابیدند و با اكمال دین و شریعت دشمنی ورزیدند. آنچنان بر امیر غدیر ستم آوردند كه گویى استخوان در گلو و خار مغیلان در دیده داشت و در آن حال، چارهاى نمىیافت جز شكیبایى.
چه بسیار از همانها كه در ایام غدیر در حضور آموزگار و آورندهى شریعت، براى سلام و تبریك به مولاى غدیر و پیمانبستن با او بر یکدیگر پیشى مىجُستند، آن عهد و پیمان را زیر پا گذاشتند و فردا و فرداهاى غدیر ...
افسوس كه چه خسران و خسارتى بر بشریت بار شد و چه حسرت و افسوسى باقى ماند! اینهمه انتظارى كه كشیدیم و مىكشیم نتیجهى همان پیمانشكنى است كه بر امیران غدیر روا شد. آرى، كسى كه حقّ خدا را در مورد ولىّ برگزیدهاش ادا نكند و بدو تمسّك نجوید و صراط مستقیمى را كه خدا گشوده است نپیماید، مسلّماً دچار راهزنى همچون شیطان مىشود.
غدیر را جایگاهى یافتیم كه فرمان خداوند در آن به اجرا درآمد و پیامش كه امامت امامان از غدیر تا قیامت بود ابلاغ شد؛ پیامى كه پیامآور خدا رساندنش را فریضهاى بزرگ شمرد و از حاضران پیمان گرفت تا به عنوان مهمترین معروف، این پیام را، تا روز قیامت، به غایبان برسانند.
از اینرو، ابلاغ پیام غدیر قطعى و واجب است و اگر ما مسلمانى بودیم كه به یمن غدیر ، پیامرسان غدیر به نسلهاى بعد شدیم، باید بر خود ببالیم؛ زیرا نه تنها فرمان الهى را به اجرا درآوردهایم كه كارى پیامبرانه كردهایم و گامى در پى امامان هدایت و غدیرى خود برداشتهایم.
اوّلین یادآور و پیامآموز غدیر دختر عزیز رسول اكرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم بود كه در مسجدالنّبى، ضمن خطابهاى پُرشور، مهاجر و انصار را مخاطب قرار داد و فرمود:
«شگفتا! آیا غدیر را فراموش كردهاید؟ فراموش كردهاید یا خود را به فراموشى زدهاید؟! مگر پدرم در روز غدیر خُم براى كسى عذرى باقى گذاشت؟!»[31]
زهراى اطهر یك لحظه از پا ننشست تا غدیر پنهان نشود و فراموش نگردد. یادگار رسول از یارى همسر و امام غریب خود دست بر نداشت. از على گفت و گفت تا سرانجام جان بر سر این راه گذاشت. این بود كه براى همهى غدیریان الگو شد و این گونه به ما آموخت كه براى رساندن پیام حیاتبخش غدیر، باید خروشید و در ابلاغ آن به همهى نسلها با همهى توان از دل و جان كوشید. دار و ندار خویش را در این راه باید داد.
اینك، وظیفهى ما در غدیر برطرفكردن گرد و غبار غربت از چهرهى امیران غدیر است تا آنكه غمى از دل امام عصر بزداید.
اگر ما از امّت مصطفى صلیاللهعلیهوآلهوسلم هستیم و به فرمان بزرگداشت غدیر و ابلاغ پیامش متعهّدیم و آن را برترین معروف مىدانیم كه باید بدان امر كرد، حتّى با دست خالى و پاىبرهنه و پیاده باید به راه افتیم و چونان سلمان و ابوذر و مقداد و عمّار كه غربت غدیر و امیرش را دریافته بودند از ولایش دَم زنیم و بانگ برداریم كه: «حق با على است.» [32]
آرى، ما امامت و صاحباختیارى على و فرزندانش علیهمالسلام را به همهجا و همهكس مىرسانیم تا در روز رستاخیز، در برابر رسول خدا و عترت او شرمنده نباشیم.
ابلاغ پیام غدیر خدمتگزارى به آستان امام عصر است و بهترین توفیقى است كه خداوند در روز مبارك و فرخندهى غدیر به آنان كه درخواست مىكنند، عطا میفرماید. اگر در مسیر رضاى هدایتگر این عصر تلاش و كوششى كردیم و در زمان حاضر، او را به مردم مضطرب و بیچارهى زمین شناساندیم تا گامى به امام زمانشان نزدیك شوند، وظیفهى غدیرى خویش را بهجا آوردهایم و پیام غدیر را در حدّ خود ابلاغ كردهایم و آنگاه كه اینچنین شد، بهترین عیدى الهى در این ایام نصیبمان شده است.
غدیر، عید ولایت كسى است كه جدّیت هدفمند كردن زندگى و اهمّیت كوشیدن در بندگى را به ما نشان داد. عید مولایى كه بازىاش با كودكان یتیم بود و شادىاش نبودن دلى غمین؛ جلیس محرومان بود و انیس مظلومان.
... و اكنون در آستانهى غدیریم! آیا من و تو آنچنان كه رسول رحمت فرمود: «غدیر، افضل اعیاد امّت من است» این عید را بزرگترین و برترین عیدمان مىدانیم و براى رسیدنش روزشمارى مىكنیم؟ آیا شور و نشاطى كه در غدیر بر پیامبر خدا نمودار بود در ما نیز هست؟
اگر مَحبّت مرتضى على و فرزندانش تا امام زندهى این زمان، در خانهاى راه یافت، آن خانه آباد و نورانى شده است؛ هر چند آن خانه سراى دلى باشد و چه خانهاى پاكتر از دل؟
هریك از ما وظیفهمندیم تا بر اتمام نعمت الهى و اكمال شریعت محمّدى شكر و سپاس بهجا آوریم و بایستهى این شكر آن است كه نگذاریم غدیر از یاد رود و هر ساله غریبانه بیاید و برود و تا سالى دیگر، فراموش شود. باید قدردان غدیر باشیم و به تعظیم آن همّت گماریم. سادهترین كار آن است كه به سنّت پدران، با دیدار سادات، خاندان پیامبر را احترام بیشتری بگذاریم.
غدیر، روز دورى از گناهان و آمرزش خطاى بندگان است.
بیاییم طعم شادمانى غدیر را در كام كودكان، نوجوانان و جوانان شیرین كنیم و آنان را با شمیم مهر و محبّت امام عصر آشنا سازیم تا هر ساله منتظر غدیر باشند. عیدگرفتنِ غدیر اگر فرهنگى عمومى شد و میان مردم رواج یافت، همچون عاشورا فرونشاندنى نیست. سُرور و شادى در غدیر به همان قدر مهمّ است كه عزادارى و ماتم در محرّم. آن هنگام است كه وظیفهاى را كه رسول خدا فرمود به انجام رساندهایم و دل و جان جوانانمان را با بیان مكارم اخلاقى پیشوایان گرانقدر خود، از علىّ مرتضى تا مهدى آل محمّد، روشن كردهایم تا به خود ببالند كه مولایشان على است و بنازند كه پیرو مهدىاند. آنگاه لذّت عنایاتشان را خود خواهند چشید.
اگر در عید غدیر به عیادت بیماران و تفقّد ایتام و گرهگشایى از گرفتاران رفتیم و سلامشان كردیم و مباركباد گفتیم و رنج بیمارى و درد بىپدرى و ظلمدیدگى از بىمروّتى و نبودِ عدالت را در جانشان التیامى بخشیدیم؛ اگر هدیهاى، هرچند كوچك بهگونهاى كه خجالتى نیاورد و هیچ منّتى از ما نبینند تقدیمشان كردیم و یاعلىگویان به خدایشان سپردیم؛ اگر در غدیر كه نه، در تمام ایام، درد غربت دین و مظلومیت امیر غدیر را در سینه داشتیم ...، شاید گوشهاى از وظیفهى غدیرى خویش را به انجام رسانده و كارى كرده باشیم تا پس از رفتنمان، نه ما را، كه از على تا مهدى علیهم السلام را دوست بدارند.
پیام غدیر بشارتمان داد كه صاحب اختیار و سرپرستمان زنده و حاضر و آخرین پیشوا و هدایتگر از سلسلهى امامان است. اوست كه كارها به او واگذار شده است. اوست كه كسى بر وى پیروز نمىگردد. اوست امام و حجّت باقى و پس از وى حجّتى نیست. هیچ حقّى نیست مگر همراه او و هیچ نورى نیست مگر نزد او. آرى، او امین خدا و ولىّ او در زمین است.
امروز یگانه وارث زندهى غدیر، امام حاضر من و شماست؛ همان امامى كه خداوند از میان مخلوقاتش برگزیده و در پیشگاه او صاحب منزلت است؛ همان امامى كه علوم همهى انبیا به او رسیده و وارث هر دانش و چیره بر هر علمى است؛ همان امامى كه رمز خاتمیت پیامبر است و جاودانگى اسلام؛ همان امامى كه رسول خاتم در غدیر بشارت ظهور و فراگیرى عدلش را در زمین به همهى انسانها داد. او هماینك وارث سرپرستی و هدایتِ علوى است.
بیاییم در این زمان همهى توجّه خود را به آستان او معطوف كنیم و براى یافتن حقّ و كسب نور و هدایت، به درگاه او متوسّل شویم و درِ خانهى او را بكوبیم. ملاك حق، امروز وجود امام حىّ است. به همین دلیل، آن محبوب دلها به یکی از علما فرمود كه:
«جستن معارف والاى دینى، جز از راه ما خاندان، به انكار ما مىانجامد.»
این همان سخن امام صادق – پنجمین جانشین و هدایتگر پس از رسول خاتم – است که فرمود:
«دروغ مىگوید كسى كه گمان دارد كه از پیروان ماست؛ امّا به دستآویزهاى دیگران تمسّك مىجوید.»
آری، خوشحال باشید و دل مسرور دارید كه «فرزند على» در راه است و صبح پیروزى آمدنى است. اگر توفیق درك محضر او را یافتید، دست در دستش گذارید و با او صادقانه و از سویداى دل، بیعت كنید و عید غدیر را به آستانش تبریك گویید و بدانید كه دولت عدل او تجسّم آرمان بعثت و غدیر و عاشوراست.
پروردگارا؛ توفیق شكر نعمت غدیر را به ما ارزانى دار تا قدردان غدیر باشیم و به تعظیم آن همّت گماریم.
بار الها؛ تو را به روح ولىّات على علیهالسلام هم او كه چشم بر هم زدنى، به یگانگى تو شرك نورزید سوگند مىدهیم در فرج فرزندش مهدى علیهالسلام شتاب فرما.
خداوندا؛ ایمان و تقوایى عطایمان كن تا ابرهاى سیاه غیبت سبب محرومماندن ما از تابش خورشید وجودش نگردد. چشمانمان را به چهرهى پُرفروغ آن مصلح موعود كه به یمن وجود او زندهایم و نفس مىكشیم منوّر ساز.
«اَللَّهُمَّ أرِنی الطَّلْعَة الرَّشیدَة وَ الْغُرَّةَ الحَمیدَة وَ اكْحُلْ ناظری بِنَظْرَة منّی إلیه»
[1]. قرآن کریم، سوره مومنون، آیه 1.
[2]. "... فقال رسول الله (صلى الله عليه و آله): قد أفلحوا بک ..."، تفسیر برهان، ج 4، ص 13، ح 7445.
[3]. "لَقَدْ مَنَّ اللَّه عَلَي المؤْمِنينَ إذْ بَعَثَ فيهم رَسولا …": قرآن کریم، سوره آل عمران، آیه 164.
[4]. "إنّي أوَّلُ النّاس إيماناً و إسلاماً": خصال صدوق، ج 2، ص 572.
[5]. "...ان هذا اخى و وصيى و خليفتى فيكم . فاسمعوا له و اطيعوا...": حدیث يومالدّار: امالی صدوق ص 656؛ تاریخ طبری، ج 2، ص 63؛ تفسییر القرآن العظیم، ج 9، ص 2826، ح 16015/ شواهد التنزیل حسکانی، ج 1، ص 543، ح 580/ الکشف و البیان عن تفسیر القرآن ثعلبی، ج 7، ص 182
[6]. زمانی که پیامبر تصمیم گرفتند از مکه به مدینه هجرت کنند، بت پرستان تصمیم به قتل پیامبر گرفتند. برای جلوگیری از خونخواهی و انتقام بنیهاشم، چهل نفر از قبیلههای مختلف را تعیین کردند، تا شبانه به خانه پیامبر بریزند و آن حضرت را به قتل برسانند. در آن شب امیر مومنان به جای پیامبر در بسترشان خوابید تا جان خود را فدای نبی خدا کند. این شب «ليله المبيت» نامیده شده است: طبرسی، إعلام الورى بأعلام الهدى، ج 1، ص 145 – 150 / مجلسی، بحارالانوار، ج 19، ص 48 / تفسیر قمی، ج 1، ص 273 – 276 / قصص الانبیاء راوندی، ص 335، فصل 9، ش 414 / سیره النبویه ابن هشام، ج 2، ص 331 / ابن الاثیر، الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 101.
[7]. اشاره به: "یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ فِی وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ": قرآن کریم، سوره مائده، آیه 67.
[8]. از جمله منابع اهل تسنن که دربارهی غدیر سخن گفته اند می توان به این موارد اشاره نمود: صحيح مسلم، ج 4، ص 1873. سنن الترمذي، ج 5، ص 591 . ؛ سنن ابن ماجه، ج 1، ص 43. ؛ تفسير الطبري، ج 3، ص 428. ؛ تفسير فخر الرازي، ج 3، ص 636. علاقمندان، برای آشنایی بیشتر با منابع اهل تسنن میتوانند به کتاب «الغدير» نوشتهی علامه امینی مراجعه فرمایند.
[9]." أَیهَا النَّاسُ إِنِّی تَارِكٌ فِیكُمُ الثَّقَلَینِ قَالُوا یا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا الثَّقَلَانِ فَقَالَ كِتَابُ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلُ بَیتِی فَإِنَّهُ قَدْ نَبَّأَنِی اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ أَنَّهُمَا لَنْ یفْتَرِقَا حَتَّى یرِدَا عَلَی الْحَوْض": بحارالأنوار، ج 37، ص 114، از حدیث 6.
[10]. "ان الله تبارک و تعالی اوحی الی رسول الله ص انه قد قضیت نبوتک واستکملت أیامک فاجعل العلم الذی عندک والایمان والاسم الاکبر ومیراث العلم وآثار علم النبوة عند علی بن أبی طالب علیه السَّلام فانّی لا اترک الارض الّا و لی فیها عالم تعرف به طاعتی و تعرف ولایتی و یکون حجه بین قبض النبی الی خروج النبی الاخر": یعنی: نبوت تو به پایان رسیده و روزگارت کامل شده است. اسم اعظم و آثار علم و میراث انبیاء را به علی بن ابیطالب بسپار. که من زمین را بدون عالمی که اطاعت من و ولایتم با او شناخته شود و حجت بعد از پیامرم باشد رها نخواهم کرد: بحارالأنوار، ج 40، ص 217.
[11]. قال یا بلال ناد فی الناس ان لا یبقی غدا احد الا علیل الا خرج الی غدیر خم": بحارالانوار، ج 37، ص 111.
[12]. "وَمَا ینْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْی یوحَى": قرآن کریم، سوره نجم، آیات 3 و 4.
[13]. "یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ": قرآن کریم، سوره مائده، آیه 67.
[14]. "إِنَّ جَبْرَئِیلَ ع هَبَطَ إِلَی مِرَاراً ثَلَاثاً یأْمُرُنِی عَنِ السَّلَامِ رَبِّی وَ هُوَ السَّلَامُ أَنْ أَقُومَ فِی هَذَا الْمَشْهَدِ فَأُعْلِمَ كُلَّ أَبْیضَ وَ أَسْوَدَ أَنَّ عَلِی بْنَ أَبِی طَالِبٍ ع أَخِی وَ وَصِیی وَ خَلِیفَتِی وَ الْإِمَامُ مِنْ بَعْدِی الَّذِی مَحَلُّهُ مِنِّی ": الإحتجاج على أهل اللجاج، طبرسی، ج 1،ص 59 و " مِنْكُمْ أَعْدَاءُ اللَّهِ إِنَّهُ لَا یبْغِضُ عَلِیاً إِلَّا شَقِی وَ لَا یتَوَالَى عَلِیاً إِلَّا تَقِی وَ لَا یؤْمِنُ بِهِ إِلَّا مُؤْمِنٌ مُخْلِصٌ وَ فِی عَلِی": الاحتجاج علی اهل اللجاج، طبرسی، ج 1، ص 61.
[15]. "فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ هُوَ مَوْلَاكُمْ وَ إِلَهُكُمْ ثُمَّ مِنْ دُونِهِ مُحَمَّدٌ ص وَلِیكُمُ الْقَائِمُ الْمُخَاطِبُ لَكُمْ ثُمَّ مِنْ بَعْدِی عَلِی وَلِیكُمْ وَ إِمَامُكُمْ بِأَمْررَبِّكُمْ ثُمَّ الْإِمَامَةُ فِی ذُرِّیتِی مِنْ وُلْدِه"، همان، ص 59 و 60.
[16]- همان، ص 60.
[17]. "مَعَاشِرَ النَّاسِ قَدْ بَینْتُ لَكُمْ وَ أَفْهَمْتُكُمْ وَ هَذَا عَلِی یفْهِمُكُمْ بَعْدِی":همان، ص 63.
[18]. "فَقُولُوا بِأَجْمَعِكُمْ إِنَّا سَامِعُونَ مُطِیعُون": همان، ص 63و "اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ اغْضَبْ عَلَى الْكَافِرِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین" همان، ص 66.
[19]. قرآن کریم، سوره مائده، آیه 3.
[20]. "فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ هُوَ مَوْلَاكُمْ وَ إِلَهُكُمْ ثُمَّ مِنْ دُونِهِ مُحَمَّدٌ ص وَلِيُّكُمُ الْقَائِمُ الْمُخَاطِبُ لَكُمْ ثُمَّ مِنْ بَعْدِي عَلِيٌّ وَلِيُّكُمْ وَ إِمَامُكُمْ بِأَمْررَبِّكُمْ ثُمَّ الْإِمَامَةُ فِي ذُرِّيَّتِي مِنْ وُلْدِه": الإحتجاج على أهل اللجاج، طبرسی، ج 1،ص 59 و 60.
[21]. "مَعَاشِرَ النَّاسِ الْقُرْآنُ يُعَرِّفُكُمْ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ وَ عَرَّفْتُكُمْ أَنَّهُ مِنِّي وَ أَنَا مِنْه": الإحتجاج على أهل اللجاج، طبرسی، ج 1،ص 65.
[22]. " إِنَّ رَأْسَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ أَنْ تَنْتَهُوا إِلَى قَوْلِي وَ تُبَلِّغُوهُ مَنْ لَمْ يَحْضُرْ وَ تَأْمُرُوهُ بِقَبُولِهِ وَ تَنْهَوْهُ عَنْ مُخَالَفَتِهِ ": الإحتجاج على أهل اللجاج، طبرسی، ج 1 ص 65 و "مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنِّي أَدَعُهَا إِمَامَةً وَ وِرَاثَةً فِي عَقِبِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ قَدْ بَلَّغْتُ مَا أُمِرْتُ بِتَبْلِيغِهِ حُجَّةً عَلَى كُلِّ حَاضِرٍ وَ غَائِبٍ وَ عَلَى كُلِّ أَحَدٍ مِمَّنْ شَهِدَ أَوْ لَمْ يَشْهَدْ وُلِدَ أَوْ لَمْ يُولَدْ فَلْيُبَلِّغِ الْحَاضِرُ الْغَائِبَ وَ الْوَالِدُ الْوَلَدَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ ": همان، ج 1،ص 62.
[23]. " مَعَاشِرَ النَّاسِ أَنَا صِرَاطُ اللَّهِ الْمُسْتَقِيمُ الَّذِي أَمَرَكُمْ بِاتِّبَاعِهِ ثُمَّ عَلِيٌّ مِنْ بَعْدِي ثُمَّ وُلْدِي مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّةٌ يَهْدُونَ إِلَى الْحَق": الإحتجاج على أهل اللجاج، طبرسی، ج 1،ص 62.
[24]. " مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ عَلِيّاً وَ الْأَئِمَّةَ الَّذِينَ ذَكَرْتُهُمْ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِيماً ": همان، ج 1،ص 66
[25]. "مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّمَا أَكْمَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ دِينَكُمْ بِإِمَامَتِهِ فَمَنْ لَمْ يَأْتَمَّ بِهِ وَ بِمَنْ يَقُومُ مَقَامَهُ مِنْ وُلْدِي مِنْ صُلْبِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ الْعَرْضِ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَ أُولئِكَ الَّذِينَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ وَ فِي النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ":همان، جلد 1، ص 61 و " مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّهُ سَيَكُونُ مِنْ بَعْدِي أَئِمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ ": همان ج 1،ص 62.
[26]. "مَعَاشِرَ النَّاسِ النُّورُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِيَّ مَسْلُوكٌ ثُمَّ فِي عَلِيٍّ- ثُمَّ فِي النَّسْلِ مِنْهُ إِلَى الْقَائِمِ الْمَهْدِيِّ الَّذِي يَأْخُذُ بِحَقاللَّهِ وَ بِكُلِّ حَقٍّ هُوَ لَنَا لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ جَعَلَنَا حُجَّةً عَلَى الْمُقَصِّرِينَ وَ الْمُعَانِدِينَ وَ الْمُخَالِفِينَ وَ الْخَائِنِينَ وَ الْآثِمِينَ وَ الظَّالِمِينَ مِنْ جَمِيعِ الْعَالَمِين": الإحتجاج على أهل اللجاج، طبرسی، ج 1،ص 61 و 62.
[27]. زيارت آل ياسين : الاحتجاج علی اهل اللجاج، طبرسی، ج 2، ص 492.
[28]. بحارالأنوار، ج 51، ص 339، ح 65.
[29]. "مَنْ أَوْلَى بِكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُم": بحارالانوار، ج 37، ص 119، ح 8.
[30]. الاحتجاج علی اهل اللجاج، طبرسی، ج 1، ص 60.
[31]دلائلالإمامه، ص 5.
[32]. " ... لَا حَقَ إِلَّا مَعَهُ وَ لَا نُورَ إِلَّا عِنْدَه ...": برگرفته از خطبه غدیر، الاحتجاج علی اهل اللجاج، طبرسی، ج 1، ص 64.
امروز: | 3667 | |
این هفته: | 14201 | |
در مجموع: | 7533898 |