نویسنده: س. تقی پور (کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث ؛ این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید )
همه آگاه بودند از جایگاه علی علیه السلام نزد نبی صلی الله علیه و آله و سلّم. محبّت محمد به علی آنسان عیان بود که همگان میدانستند علی، جانِ پیمبر است و پیامبر، جان علی.
رسول خدا هر جا که مینشست و هر زمان که فرصتی مییافت از فضایل پسر ابوطالب، میگفت.
یک روز پدرانه دست بر سر امت میکشید و کلام خدا را بدیشان ابلاغ میفرمود که:
علی، امام متقیان و پیشوای روسفیدان و آقا و مالکِ مؤمنان است. [1]
یک روز، آنها را به محبت با علی تشویق میکرد و میفرمود:
على از من است و من از علی. [2]
سرآغازِ نامهی عمل مومن، حُبّ علی بن ابیطالب است. [3]
روز دیگر به آنها دربارهی مخالفت و بغض با علی هشدار میداد و میفرمود:
محبت داشتن به على، ایمان است و بغض نسبت به او، كفر. [4]
دوست على، دوست خدا و دشمن او دشمن خداست. [5]
جنگ با على، جنگ با خداست و سازش با على، سازش با خداست. [6]
حزب على، حزب خداست و حزب دشمنانش حزب شیطان. [7]
علی بهترین بشر است، هرکس قبول نکند کافر است (حق را پوشانده است). [8]
گاهی در میان جمع علی را مورد خطاب قرار میداد و میفرمود:
ای علی، تو وصی و جانشین و امام امت پس از من هستی. [9]
و گاهی امت را ندا میداد:
على، حجت خدا و خلیفهی اوست بر بندگانش. [10]
هركه من مولاى اویم، على مولاى اوست. [11]
على، چون خود من است؛ اطاعتش، اطاعت من و نافرمانیاش نافرمانىِ من است. [12]
و میفرمود:
على برادر من، و وارث من، و وزیر من، و وصیّ من است؛ و نسبت به من، همانند هارون است نسبت به موسى. [13]
و میفرمود:
علی را خصلتهای نیکویی است که اگر یکی از آنها در همهی مردم پیدا میشد، برای فضل آنها کفایت میکرد! [14]
و میفرمود:
من شهر علم هستم و علی درِ آن. [15]
و میفرمود:
آگاه باشید که تنها، «علی»، امیر مومنان است. حتی پس از من برای کسی جایز نیست که با این لقب خوانده شود. [16]
و میفرمود:
على، با حق است و حق با اوست، از هم جدا نمی شوند تا سر حوض (در بهشت) نزد من وارد شوند. [17]
علی، فاروق این امت است که بین حق و باطل فرق میگذارد (آنها را از هم جدا میکند). [18]
و میفرمود:
على، قسیم (تقسیم کننده) بهشت و دوزخ است. [19]
هركه از على جدا شود، از من جدا شده و هركه از من جدا شود، از خداى عزّوجل جداست. [20]
هیچکس از صراط عبور نمیکند مگر کسی که از علی جواز عبور داشته باشد. [21]
پیروان على، همان كامجویان روز قیامتاند. [22]
...
آری! رسول خدا از اولین روزهای دعوت مردم به پرستش خدای یگانه تا آخرین لحظات حیاتش، «علی» را به عنوان جانشین و هدایتگر پس از خود به مردم معرفی فرمود و ویژگی هایش را به ایشان شناساند.
اینکه چه شد که پس از رسول خاتم، مردم همهی آنچه را که پیامبرشان سفارش کرده بود، نشنیده گرفتند، تکرارِ حکایتِ تلخِ جهالت آدمیان و پس زدنِ هدایتِ هدایتگران بود؛ وَرنه «فراموشی» در کار نبود! چراکه علی که آمد، دوباره حرفهای رسول خدا را به یاد همگان آورد. فرمود:
"ای مردم سخنانم را گوش دهید و درباره ام تعقل کنید ...
من، امام همگى مردم هستم.
من، وصىّ بهترین خلق خدایم.
من، همسر سرور زنان امّتم.
من، پدر عترت طاهره و امامان هدایتكنندهام.
من، برادر و وصىّ و ولىّ و وزیر و یار و برگزیده و حبیب و دوست رسول خدایم.
من امیر مؤمنان و پیشواى سپیدرویان و سرور اوصیا هستم.
جنگ با من، جنگ با خدا؛ و آشتى با من، آشتى با خداست.
طاعت من، طاعت خدا؛ و ولایت من، ولایت خداست.
پیروان من، دوستان خدا؛ و یاوران من، یاران خدایند." [23]
اما چه سود که آنان که خویشتن را به خواب زده اند، با بلندترین فریادها هم بیدار نخواهند شد؛ و آنان که جهالت را انتخاب کرده باشند، با روشن ترین برهان ها هم هدایت نخواهند گشت.
نه تنها مقام علی را پاس نداشتند؛ و قدرش را ندانستند؛ و به حبل متینش چنگ نزدند؛ و به هدایتش رو نیاوردند؛ و ... بلکه او را ناجوانمردانه در محراب عبادت به شهادت رساندند!
اما علی که همیشه در اندیشهی هدایت و سعادتمندیِ مردمان بود، در همان لحظات آخر حیاتش نیز آنان را به جلب رضایت پروردگار دعوت نمود:
حُرمت خدا را نگاه دارید ...
تسلیم امرش باشید ...
شما را به خدا سوگند حواستان به فقرا و مستمندان باشد ...
شما را به خدا سوگند مراقب یتیمان باشید ...
شما را به خدا سوگند حُرمت همسایه را پاس دارید ...
شما را به خدا سوگند حق همسرانتان را رعایت کنید ...
شما را به خدا سوگند از خاندان پیامبرتان محافظت کنید ...
این شما و این هم آخرین سفارش های امیر مومنان و پیشوای همهی سپیدرویان و پدر تمام زمینیان؛ ابوتراب، علی بن ابیطالب: [24]
بِسمِ اللهِ الرَّحمَن الرَّحیِمِ هَذَا مَا أَوْصَى بِهِ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ
به نام خداوند بخشایندهی بخشایشگر. این است آنچه على بن ابى طالب بدان وصیت كرده:
أُوصِی الْمُؤْمِنِینَ بِشَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ- أَرْسَلَهُ بِالْهُدى وَ دِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ [25]وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ سَلَّمَ ثُمَّ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُكِی وَ مَحْیای وَ مَماتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَلا شَرِیكَ لَهُ وَ بِذلِكَ أُمِرْتُوَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِینَ [26]
مؤمنان را سفارش نموده به گواهى دادن به اینكه خدایى جز خداوند نیست، تنهاست و شریكى ندارد و اینكه محمّد بنده و فرستاده اوست، او را به رهبرى و دین حقّ فرستاده تا بر تمامى ادیانش پیروزش نماید هر چند خوشایند مشركان نباشد و خدا بر محمّد درود و سلام فرستد. سپس: «نماز من و عبادتهاى من و زندگانى من و مرگ من همه براى خدا، مالکِ پرورش دهندهی جهانیان، است كه او را شریکی نیست و مرا به این آیین فرمان دادهاند و من نخستین مسلمانم»
ثُمَّ إِنِّی أُوصِیكَ یا حَسَنُ وَ جَمِیعَ وُلْدِی وَ أَهْلَ بَیتِی وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ
سپس اى حسن! من، تو را و همهی فرزندان و خانوادهام و هر یك از مؤمنان را كه نامهام به او رسد، سفارش میکنم:
بِتَقْوَى اللَّهِ رَبِّكُمْ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا .[27]
به تقواى خدا- كه مالکِ پرورش دهندهتان است- و اینكه از دنیا نروید جز اینكه مسلمان (= تسلیم امر خدا) باشید. و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید و پراكنده نشوید.
فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یقُولُ صَلَاحُ ذَاتِ الْبَینِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ إِنَّ الْمُبِیرَةَ وَ هِی الْحَالِقَةُ لِلدِّینِ فَسَادُ ذَاتِ الْبَینِ وَ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ.
من شنیدم پیامبر خدا صلّى اللَّه علیه و آله مىفرمود: «ایجاد صلح و سازش میان مردم از بسیاری از نمازها و روزهها برتر است [28]» و به راستى، ویرانگر و براندازندهی دین، همانا اختلاف انداختن میان مردم است. و لا قوّة إلّا باللَّه.
انْظُرُوا ذَوِی أَرْحَامِكُمْ فَصِلُوهُمْ یهَوِّنُ اللَّهُ عَلَیكُمُ الْحِسَابَ.
به خویشاوندان خود توجّه كنید و با آنها در ارتباط باشید و دستگیری نمایید تا خدا حساب را بر شما آسان كند.
اللَّهَ اللَّهَ فِی الْأَیتَامِ لَا یضِیعُوا بِحَضْرَتِكُمْ- فَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یقُولُ مَنْ عَالَ یتِیماً حَتَّى یسْتَغْنِی أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ بِذَلِكَ الْجَنَّةَ- كَمَا أَوْجَبَ لِآكِلِ مَالِ الْیتِیمِ النَّارَ.
خدا را، خدا را، دربارهی یتیمان، مبادا آنها نزد شما تباه شوند كه من خود از پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله شنیدم كه مىفرمود: «هر كه سرپرستى یتیمى را به عهده گیرد تا بىنیاز گردد، خداوند به این كردار، بهشت را بر او واجب نماید، همان طور كه براى خورندهی مال یتیم، آتش دوزخ را واجب نموده است».
اللَّهَ اللَّهَ فِی الْقُرْآنِ فَلَا یسْبِقَنَّكُمْ إِلَى الْعِلْمِ بِهِ غَیرُكُمْ.
خدا را، خدا را، درباره قرآن؛ مبادا دیگران در فهم آن بر شما پیشى گیرند.
اللَّهَ اللَّهَ فِی جِیرَانِكُمْ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَوْصَى بِهِمْ مَا زَالَ یوصِی بِهِمْ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَیوَرِّثُهُمْ.
خدا را، خدا را دربارهی همسایگان؛ همانا پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله در خصوص آنان سفارش فرموده و همواره دربارهی آنان سفارش مىفرمود، به گونهاى كه گمان بردیم بر ایشان میراث معین خواهد كرد.
اللَّهَ اللَّهَ فِی بَیتِ رَبِّكُمْ فَلَا یخْلُو مِنْكُمْ مَا بَقِیتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِكَ لَمْ تُنَاظَرُوا وَ أَدْنَى مَا یرْجِعُ بِهِ مَنْ أَمَّهُ أَنْ یغْفَرَ لَهُ مَا سَلَفَ.
خدا را، خدا را، دربارهی خانه پروردگارتان؛ مبادا تا هستید آن را خالى بگذارید، زیرا اگر زیارت خانهی خدا ترك شود، مهلت داده نمی شوید. و كمترین بهرهی كسى كه قصد زیارت خانهی خدا را نماید، این است كه گناهان گذشتهی او آمرزیده شود.
اللَّهَ اللَّهَ فِی الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا خَیرُ الْعَمَلِ إِنَّهَا عِمَادُ دِینِكُمْ.
خدا را، خدا را، دربارهی نماز، همانا نماز بهترین عمل و ستون دین شماست.
اللَّهَ اللَّهَ فِی الزَّكَاةِ فَإِنَّهَا تُطْفِئُ غَضَبَ رَبِّكُمْ.
خدا را، خدا را، دربارهی زكات كه خشم پروردگارتان را فرو نشانَد.
اللَّهَ اللَّهَ فِی صِیامِ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّ صِیامَهُ جُنَّةٌ مِنَ النَّارِ.
خدا را، خدا را، دربارهی روزهی ماه رمضان كه روزهی آن ماه، سپرى است در برابر دوزخ.
اللَّهَ اللَّهَ فِی الْفُقَرَاءِ وَ الْمَسَاكِینِ فَشَارِكُوهُمْ فِی مَعَایشِكُمْ.
خدا را، خدا را، دربارهی رعایت حال بینوایان و مستمندان؛ آنان را در زندگى خود شریك نمایید.
اللَّهَ اللَّهَ فِی الْجِهَادِ بِأَمْوَالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ وَ أَلْسِنَتِكُمْ فَإِنَّمَا یجَاهِدُ رَجُلَانِ إِمَامٌ هُدًى أَوْ مُطِیعٌ لَهُ مُقْتَدٍ بِهُدَاهُ.
خدا را، خدا را، در خصوص جهاد به مال و جان و زبان خودتان، پس همانا دو دسته جهاد نمایند: [یکی] امام بر حقّ، و [دیگری] مطیع و پیرو امام.
اللَّهَ اللَّهَ فِی ذُرِّیةِ نَبِیكُمْ لَا تُظْلَمَنَّ بَینَ أَظْهُرِكُمْ وَ أَنْتُمْ تَقْدِرُونَ عَلَى الْمَنْعِ عَنْهُمْ.
خدا را، خدا را، در رعایت حقّ خانوادهی پیامبرتان، مبادا میان شما مورد ستم واقع شوند در حالى كه مىتوانید از آنان دفاع نمایید.
اللَّهَ اللَّهَ فِی أَصْحَابِ نَبِیكُمُ- الَّذِینَ لَمْ یحْدِثُوا حَدَثاً وَ لَمْ یأْوُوا مُحْدِثاً- فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَوْصَى بِهِمْ وَ لَعَنَ الْمُحْدِثَ مِنْهُمْ وَ مِنْ غَیرِهِمْ- وَ الْمُؤْوِی لِلْمُحْدِثِینَ.
خدا را، خدا را، دربارهی اصحاب پیامبرتان، آنان كه نه بدعتى گذاشتند و نه بدعتگذارى را پناه دادند، زیرا پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله سفارش آنان را فرموده و بدعتگذار آنان و دیگر بدعتگذاران و پناه دهندهی بدعتگذاران را لعنت كرده است.
اللَّهَ اللَّهَ فِی النِّسَاءِ وَ مَا مَلَكَتْ أَیمَانُكُمْ- فَإِنَّ آخِرَ مَا تَكَلَّمَ بِهِ نَبِیكُمْ أَنْ قَالَ أُوصِیكُمْ بِالضَّعِیفَینِ النِّسَاءِ وَ مَا مَلَكَتْ أَیمَانُكُمْ.
خدا را، خدا را، در رعایت حقّ زنان و زیر دستانتان، زیرا آخرین فرمایش پیامبرتان این بود كه فرمود: «شما را به رعایت حقّ دو ناتوان سفارش مىكنم: زنان و زیردستان».
الصَّلَاةَ الصَّلَاةَ الصَّلَاةَ لَا تَخَافُوا فِی اللَّهِ لَوْمَةَ لَائِمٍ یكْفِكُمْ مَنْ أَرَادَكُمْ وَ بَغَى عَلَیكُمْ
به سوی خدا متوجه شوید، به سوی خدا متوجه شوید، به سوی خدا متوجه شوید! [29]در راه خدا از ملامت هیچ ملامتگرى نهراسید تا خداوند شما را از سوء قصد و ستم دیگران، باز دارد.
قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً [30]كَمَا أَمَرَكُمُ اللَّهُ
با مردم، به نیکویی سخن بگویید، همان گونه كه خداوند فرمانتان داده است.
وَ لَا تَتْرُكُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْی عَنِ الْمُنْكَرِ فَیوَلِّی اللَّهُ أَمْرَكُمْ شِرَارَكُمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلَا یسْتَجَابُ لَكُمْ عَلَیهِمْ عَلَیكُمْ
امر به معروف و نهى از منكر را فرو مگذارید، وگرنه بدترین افرادتان بر شما حاكم و سرپرست شوند، از آن پس، هر چه دعا كنید به اجابت نرسد.
یا بَنِی بِالتَّوَاصُلِ وَ التَّبَاذُلِ وَ التَّبَادُرِ وَ إِیاكُمْ وَ التَّقَاطُعَ وَ التَّدَابُرَ وَ التَّفَرُّقَ- وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ [31] وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقابِ [32]
اى فرزندانم! بر شما لازم است به یكدیگر بپیوندید و به هم بخشش نمایید و به كمك یكدیگر بشتابید و مبادا با هم قطع رابطه كنید و به هم پشت نمایید و پراكنده شوید. در نیكوكارى و پرهیزگارى با یك دیگر همكارى كنید و در گناه و تعدّى دستیار هم نشوید و از خدا پروا كنید كه خدا سخت كیفر است.
وَ حَفِظَكُمُ اللَّهُ مِنْ أَهْلِ بَیتٍ وَ حَفِظَ نَبِیكُمْ فِیكُمْ أَسْتَوْدِعُكُمُ اللَّهَ وَ أَقْرَأُ عَلَیكُمُ السَّلَامَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ
خدا شما اهل بیت را حفظ نماید و حرمت پیامبرتان را دربارهی شما نگهدارد. شما را به خداى مىسپارم و بر شما درود مىفرستم و رحمت و بركات خدا را براى شما خواهانم.
وصیتش که تمام شد، پیوسته فرمود «لا إِلهَ إِلَّا اللَّه» تا آن كه چشم از جهان فرو بست. [33]
[1]. فَقَال عزّ و جلّ إنَّ عَلِیاً إمَامُ الْمُتَّقِینَ، وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ، وَ یعْسُوبُ الْمُومِنِین: بحارالانوار، ج 18، ص 343.
[2]. عَلِی مِنِّی وَ أَنَا مِنْ علی: بحارالانوار، ج 38، ص 95.
[3]. عُنْوَانُ صَحِیفَةِ الْمُؤْمِنِ حُبُّ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ: بحارالانوار، ج 27، ص 142.
[4]. حُبُّ عَلِی إِیمَانٌ وَ بُغْضُهُ كُفْرٌ: بحارالانوار، ج 38، ص 95.
[5]. وَلِی عَلِی وَلِی اللَّهِ وَ عَدُوُّ عَلِی عَدُوُّ اللَّهِ: بحارالانوار، ج 38، ص 95.
[6]. حَرْبُ عَلِی حَرْبُ اللَّهِ وَ سِلْمُ عَلِی سِلْمُ اللَّهِ: بحارالانوار، ج 38، ص 95.
[7]. حِزْبُ عَلِی حِزْبُ اللَّهِ وَ حِزْبُ أَعْدَائِهِ حِزْبُ الشَّیطَانِ: بحارالانوار، ج 38، ص 95.
[8]. عَلِی خَیرُالْبَشَرِ فَمَنْ اَبی فَقَدْ كَفَرْ: بحارالانوار، ج 38، ص 7.
[9]. یا عَلِی أَنْتَ وَصِیی وَ خَلِیفَتِی وَ إِمَامُ أُمَّتِی بَعْدِی: بحارالانوار، ج 38، ص 95.
[10]. عَلِی حُجَّةُ اللَّهِ وَ خَلِیفَتُهُ عَلَى عِبَادِهِ: بحارالانوار، ج 38، ص 95.
[11]. مَن كُنْت مَوْلَاهُ فِعْلِی مَوْلاهُ: بحارالانوار، ج 38، ص 95.
[12]. عَلِی مِنِّی كَنَفْسِی طَاعَتُهُ طَاعَتِی وَ مَعْصِیتُهُ مَعْصِیتِی: بحارالانوار، ج 38، ص 95.
[13]. عَلِی أنّهُ أخی وَ وارِثی وَ وَزیری وَ وصیّی و یَکوُنُ مِنِّی بِمَنزَلَهِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی: بحارالانوار، ج 18، ص 163.
[14]. إِنَّ فِی عَلِی خِصَالًا لَوْ كَانَتْ وَاحِدَةٌ مِنْهَا فِی جَمِیعِ النَّاسِ لَاكْتَفَوْا بِهَا فَضْلا: بحارالانوار، ج 38، ص 95.
[15]. أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِی بَابُهَا: بحارالانوار، ج 40، ص 87.
[16]. "أَلا إِنَّهُ لا «أَمیرَالْمُؤْمِنینَ» غَیْرَ أَخی هذا، أَلا لاتَحِلُّ إِمْرَةُ الْمُؤْمِنینَ بَعْدی لِاَحَدٍ غَیْرِهِ" یعنی: آگاه باشید که هرگز به جز این برادرم کسی نباید امیرالمؤمنین خوانده شود. آگاه باشید که پس از من امیر مومنان بودن برای کسی جز او روا نباشد: بحارالانوار، ج 37، ص 208.
[17]. عَلِی مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَهُ لَا یفْتَرِقَانِ حَتَّى یرِدَا عَلَی الْحَوْضَ: بحارالانوار، ج 38، ص 95.
[18]. هذا فاروق هذِهِ الأمّةِ یفرّق بین الحقّ و الباطل: بحارالانوار، ج 38، ص 230.
[19]. عَلِی قَسِیمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ: بحارالانوار، ج 38، ص 95.
[20]. مَنْ فَارَقَ عَلِیاً فَقَدْ فَارَقَنِی وَ مَنْ فَارَقَنِی فَقَدْ فَارَقَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ: بحارالانوار، ج 38، ص 95.
[21]. لا یجوز أحد الصّراط إلّا من کان معه جواز من علی: بحارالانوار، ج 39، ص 202.
[22]. شِیعَةُ عَلِی هُمُ الْفَائِزُونَ یوْمَ الْقِیامَه: بحارالانوار، ج 38، ص 95.
[23]. أیها الناس اسمعوا قولی واعقلوه عنی ... أنا إمام البریة و وصی خیر الخلیقة و زوج سیدة نساء هذه الامة و أبوالعترة الطاهرة والائمة الهادیة أنا أخو رسول الله و وصیه و ولیه و وزیره و صاحبه و صفیه و حبیبه و خلیله أنا أمیر المؤمنین و قائد الغر المحجلین وسید الوصیین حربی حرب الله وسلمی سلم الله و طاعتی طاعة الله و ولایتی ولایة الله و شیعتی أولیاء الله و أنصاری أنصار الله: من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 419 و 420.
[24]. متن وصیت نامهی امیر مومنان، از کتاب «من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 189 تا 191.» ارائه گردیده است.
[25]. قرآن کریم، سوره صف، آیه 9.
[26]. قرآن کریم، سوره انعام، آیات 162 و 163.
[27]. قرآن کریم، سوره آل عمران، آیات 102 و 103.
[28]. واژهی "عامة" در موارد متعددی به معنای «بسیار» است. مانند: "عَامَّةُ رِدَائِهِ مَطْرُوحٌ بِالْأَرْض" یعنی: بیشتر لباسش، به زمین کشیده میشد. (بحارالانوار، ج 48، ص 283.) و "وَ قَدْ ذَهَبَ عَامَّةُ النَّهَار" یعنی: بسیاری از روز گذشته بود. (وسائل الشیعه، ج 10، ص 11.) لذا با وجودیکه در این جملهی رسول اکرم، «عامه» را هم به معنای یک سال گرفت و هم به معنای همه (عموم)، اما به نظر میرسد ترجمهی درست، «بسیاری» باشد. چراکه نمازها و روزههای واجب، به دلیل وجوب، فضیلتشان با امر دیگری قیاس نمیشود. با این تحلیل، اگر فردی میان دو تن را که اختلاف دارند، اصلاح کند، از اینکه به نماز و روزهی مستحبی بپردازد و تنها خود از نتیجهاش بهرهمند گردد، برتر است.
[29]. با توجه به آنکه امیر مومنان در چند جمله پیش تر به برپایی نماز تاکید کرده اند، احتمال می رود در این بخش، مقصودشان از گفتن «الصَّلَاةَ الصَّلَاةَ الصَّلَاةَ»، نماز نباشد، بلکه در اینجا «الصَّلَاةَ» به معنای توجه به خدا و منعطف شدن به سوی او آمده باشد. رجوع کنید به قاموس قرآن کریم، ج 4، ص 148. ذیل معنای «صَلَاةَ».
[30]. قرآن کریم، سوره بقره، آیه 83.
[31]. قرآن کریم، سوره مائده، آیه 2.
[32]. قرآن کریم، سوره حشر، آیه 7.
[33] . ثُمَّ لَمْ یزَلْ یقُولُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حَتَّى مَضَى: من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 191.
امروز: | 3244 | |
این هفته: | 13778 | |
در مجموع: | 7533475 |