نویسنده: زهرا مرادی ( کارشناس ارشد MBA ؛ این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید )
مردی از قبیلهی بنی ریاح درگذشت. در زمان حیاتش خیری از او به کسی نرسیده بود و مردم از کارها و رفتارش ناخشنود بودند. آنچنان که جنازهاَش بر زمین مانده بود و هیچ کس اعتنایی به او نمیکرد.
مُرده از همان لحظه که جان به جان آفرین تسلیم میکند، چشم امید به بازماندگان و خیراتی که نثارش میکنند میدوزد. و در این میان، بیچاره آن که نه خود کِشتهای داشته و نه زندگان به فکر اویند. درست مانند همین مرد که بازماندگانش حتی به خود زحمت تدفین او را نمیدادند، چه رسد به خیرات و مبرّات!
بی آنکه بر او نمازی خوانده شود چند نفر پیکرش را بلند کردند و راهیِ گورستان شدند. تشییعی غریبانه؛ بی نماز، بی دعا و بی آمرزش!
تا اینکه ...
تا اینکه رسول خدا و امیر مومنان که از آن حوالی میگذشتند جنازه را دیدند. پیامبر جلو رفت و پرسید «آیا برای مغفرت و آمرزش این جنازه که اکنون دستش از دنیا کوتاه شده، نماز خواندهاید؟»
همان تعداد اندک پاسخ دادند: «خیر، رسول خدا. این مرد آنقدر در حق دیگران بدی کرده که کسی مایل به تشییعش نیست.»
رسول رحمت که همیشه دغدغهی عاقبت به خیریِ مردم را داشت، دستور داد جنازه را بر زمین بگذارند و خود بر پیکر آن مرد نماز خواند. سپس تا کنار قبر، تشییع کنندگان را همراهی کرد و با دستان مبارکش، آن مُرده را به خاک سپرد.
پروندهی آدمی هرقدر هم که سیاه باشد، وقتی برترین مخلوق و برگزیدهی خدا بر جسدش نماز بخواند، در تشییع و تدفینش شرکت کند و از خدای متعال برای آمرزشش طلب مغفرت نماید، خداوند او را از رحمت خویش محروم نمیسازد. اما چنین سعادت و توفیقی نصیب هرکسی نمیشود.
مگر آن مرد که هیچ کس دلِ خوشی از او نداشت چه کرده بود که چنین توفیقی نصیبش گردید؟!
پاسخ این پرسش در کلامی که بین رسول خدا و وصیّاَش رد و بدل شد آشکار گردید. مراسم تدفین که تمام شد پیامبر به امیر مومنان فرمود: «آیا شنیدی که آنها دربارهی این مرد چه میگفتند؟»
امیر مومنان پاسخ داد: «آری، ای رسول خدا. با این وجود، این مرد هرگاه با من روبرو میشد به من اظهار محبت میکرد و میگفت: ای مولای من! به خدا سوگند شما را دوست میدارم و ولیّ خود میدانم.»
پیامبر فرمود: «من دیدم که هفتاد هزار ملک ما را در تشییع او همراهی میکردند. به خدا سوگند این خیر [که من و ملائک او را تشییع نماییم] نصیبش نشد جز به سبب محبتی که به تو داشت!»[1]
بار خدایا؛ به محبتی که از امیر مومنان در سینههامان موج میزند بر ما نیز همچون آن بندهی خطاکار رحم آور؛
و پروندهی سیاهمان را به سبب حبّ علی و آل علی ببخشای؛
و غضب از ما بندگان آخرالزمان بردار
و آخرین بازمانده از فرزندان علی -«مهدی» - را به نجات جهانیان فرو فرست.
[1] . اقتباس از روایات زیر:
"بینما رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله یمشی و علی علیه السّلام معه فی بعض طرق الجبانة، إذ عرضت لهما جنازة رثة الهیئة قلیلة التبع، فوقف النبی صلّى اللّه علیه و آله حتى انتهوا بها إلیه، فقال: قفوا، من هذا المیت؟ فقالوا: یا رسول اللّه هذا عبد لنبی الریاح كان كثیر الاسراف على نفسه فجفاه الناس، فلما مات قلّ تبعه. قال: أ صلّیتم علیه؟ قالوا: لا. فقال: امضوا. و مضى معهم حتى انتهوا إلى موضع فیه سعة. فقال: أنزلوه. فأنزلوه، فصلّى علیه، ثم مشى معهم الى قبره، فدفنه رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله و سوّى علیه التراب، فلما تفرقوا، قال لعلی علیه السّلام: أ ما سمعت ما قال هؤلاء القوم فی هذا المیت؟قال: بلى یا رسول اللّه، و لكنی أخبرك عنه إنه و اللّه ما استقبلنی قط إلا قال لی: یا مولای أنا و اللّه أحبك و أتولّاك.فقال رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله: فبها و اللّه أدرك ما أدرك لقد رأیت معه قبیلا من الملائكة یشیعون جنازته": شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار علیهم السلام، ج 1، ص 227.
"بَینَا رَسُولُ اللَّهِ ص فِی مَلَأٍ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ إِذَا أَسْوَدُ تَحْمِلُهُ أَرْبَعَةٌ مِنَ الزُّنُوجِ مَلْفُوفٌ فِی كِسَاءٍ یمْضُونَ بِهِ إِلَى قَبْرِهِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَی بِالْأَسْوَدِ فَوُضِعَ بَینَ یدَیهِ فَكُشِفَ عَنْ وَجْهِهِ ثُمَّ قَالَ لِعَلِی ع یا عَلِی هَذَا رَبَاحٌ غُلَامُ آلِ النَّجَّارِ فَقَالَ عَلِی ع وَ اللَّهِ مَا رَآنِی قَطُّ إِلَّا وَ حُجِلَ فِی قُیودِهِ «1» وَ قَالَ یا عَلِی إِنِّی أُحِبُّكَ قَالَ فَأَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص بِغُسْلِهِ وَ كَفَّنَهُ فِی ثَوْبٍ مِنْ ثِیابِهِ وَ صَلَّى عَلَیهِ وَ شَیعَهُ وَ الْمُسْلِمُونَ إِلَى قَبْرِهِ وَ سَمِعَ النَّاسُ دَوِیاً شَدِیداً فِی السَّمَاءِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّهُ قَدْ شَیعَهُ سَبْعُونَ أَلْفَ قَبِیلٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ كُلُّ قَبِیلٍ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ وَ اللَّهِ مَا نَالَ ذَلِكَ إِلَّا بِحُبِّكَ یا عَلِی": بحارالانوار، ج 39، ص 289.
امروز: | 3641 | |
این هفته: | 14175 | |
در مجموع: | 7533872 |