پنج شنبه, 01 آذر 1403   19. جمادی الاول 1446
 
instagram twtr fbk telegram Aparat

«جرج جرداق»: عدالت امیر مؤمنان

 

برگرفته از: کتاب «امام علی (ع) صدای عدالت انسانی» نوشته‌ی جرج جورداق

گردآوری و تحقیق: زهرا مرادی (کارشناس ارشد MBA ؛   این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید )

 

جرج جرداق[1] - ادیب و اندیشمند مشهور مسیحی - در کتاب خود با عنوان «امام علی (ع) صدای عدالت انسانی» درباره‌ی شخصیت امیر مؤمنان به تفصیل سخن گفته است.

وی از خوانندگان کتابش چنین سوال می‌کند:

«آیا در میان خلق بزرگ مردی را شناخته‌ای که در مقام قیاس با متفکران از نظر بلندی فکرشان، با نیکوکاران در نیکی و خیرخواهیشان، با علماء و دانشمندان به علمشان، با محققین از حیث تحقیقشان، با محبت پیشگان به مهرشان، با زاهدان و پارسایان با زهد و پارسائیشان، با مصلحین اجتماعی از جهت اصلاحشان، با دردمندان با آلام و دردهایشان، با ستم دیدگان از جهت احساس و عصیانشان، با ادیبان به ادبشان، با قهرمانان از نظر دلاوری برتری جوید؟»[2]

نوشتار زیر، با موضوع « عدالت امیر مؤمنان»، گزیده‌ای از این کتاب[3]  است:

 

آیا در مهد عدالت، بزرگی را می‌شناسی که اگر همه جهانیان به عداوتش برخیزند، او از مسیر حق و عدالت دور نشود ... و دشمنانش اگرچه کوه و دشت را پر کنند، همگی گمراه و بر باطل باشند؟[4]

       هیچ جای شگفت نیست که علی دادگرترین مردم باشد، بلکه اگر چنین نبود جای تعجب بود! [5]

عدالت در نظر وی مذهب و شیوه‌ای نیست که از دیگران آموخته باشد؛ هرچند که پس از وی این شیوه، خود مکتبی شد. و برنامه‌ای نیست که سیاست فرمانروایی آن را ایجاب کرده باشد؛ اگرچه جزء تجزیه ناپذیر آن به شمار می‌رفت. و راهی نیست که آن را حسابگرانه بپیماید تا به مقام صدارت برسد؛ ولو این که او این راه را رفت و در دل‌های همه پاکان جهان برای همیشه جای گرفت. بلکه عدالت در مکتب اخلاقی و معنوی او، اصلی است که با اصول دیگری پیوند دارد و سرشتی است که ممکن نیست او خود را بر ضد آن وادارد ... و چنان است که گویی این عدالتخواهی، جزیی از وجود اوست؛ خونی است که در قلب و عروقش می‌جوشد و جانی است که در جسمش دمیده شده است. [6]

سفارش‌های امام و نامه‌های وی به فرمانداران، شاید همیشه به دور محور واحدی می‌چرخید و آن: عدالت بود. و مردم به همین دلیل علیه او متحد شدند. زیرا علی منافع نزدیکان خویش را نیز به خاطر حفظ عدالت نادیده می‌گرفت. با زورمندان سازش نداشت و تنها حق را می‌دید. [7]

علی ... چون به خلافت رسید ... گروهی را از مقام خود عزل کرد و عده‌ای را از قدرت و احتکار دور ساخت و با هرکسی که در خیال داشت رسالت اسلام را از مجاری طبیعی و عادلانه خود منحرف ساخته و آن را به حکومت موروثی در خاندان خود تبدیل کند و مال و مقام و قدرت را ویژه خاندان خود سازد، بشدت جنگید. [8]

علی بن ابیطالب در تاریخ حقوق انسان مقامی بس شامخ دارد. و نظریات او در این زمینه بر پایه و معیار اسلام آن روز است که این نظریات بر دو محور سرکوب نمودن استبداد و برچیدن امتیازات طبقاتی از میان مردم، می‌چرخید. هرکس که علی بن ابیطالب و وضع و موقعیت او را در مسائل اجتماعی بشناسد، به خوبی درک می‌کند که او چون شمشیری آخته بر بالای سر خودکامگان متجاوز بود و کوشش پی‌گیرش در راه برقراری عدالت اجتماعی، در افکار، بیانات، حکومت و سیاستش جلوه‌گر است. امام با روش‌هایی که در قبال تجاوزکاران به حقوق مردم - آنهایی که با بیچاره نمودن توده و نادیده گرفتن مصالح عمومی و منافع جامعه، پایه های افتخارات پوشالی خود را بر دوش مردم رنج کشیده می‌نهادند - در پیش می‌گرفت، در راه استقرار عدالت برای همگان، می‌کوشید. [9]

امام با روش حکومتی خود، نشان دهنده برترین نمونه زمامداری است که در آن بخش از تاریخ بشر در راه حفظ حقوق انسان می‌کوشید و با تمام قوا و با همه وسائلی که در اختیار داشت، در اجرای این هدف کار می‌کرد ... در قلب امام چیزی دوست داشتنی‌تر از برپاداشتن حق و نابودساختن باطل، خطور نمی‌کرد. [10]

چه بسیار در گوشه و کنار حجاز و عراق، اخبار و گفته های علی طنین انداز است که از ژرفای عدالت گوینده آن حکایت می‌کنند، مثلا در آن هنگام که به گوش علی می‌رسید صاحب عقیده و دین دیگری را به زور می‌خواهند از عقیده خود بازگردانند و یا بر او ستم کنند ... و چه بسیار مردمی که شاهد بودند علی روزی در مسجد مدینه، در حالی که عمامه سبز خود را بر سر نهاده بود، با کمال جدیت چنین می‌گفت: «هرکس پیرو انجیل را بیازارد، مرا آزرده است» و تاریخ عرب، در آن هنگام که در زیباترین صفحات خود، این سخن را از بزرگ مرد جاوید، علی بن ابیطالب، نقل و ثبت می‌کند، چقدر افتخارآمیز است: «... در میان پیروان تورات با توراتشان و در میان پیروان انجیل برابر انجیلشان و در میان اهل قرآن، با قرآنشان، چنان حکم و داوری کنم، تا از اهل هر کتابی بانگ برآید که: علی راست می‌گوید!» [11]

او آنگاه که مسلمانان را به خاطر کوتاهی کردن در یاری حق و قصور در برطرف ساختن ظلم از شهر «انبار» [12]  توبیخ و سرزنش می‌کند، می‌گوید که چرا جلو تجاوز نماینده معاویه «سفیان بن عوف اسدی» را نگرفتند؟ ... و می‌گوید: «به من خبر رسید که یکی از سربازان دشمن، بر یک زن مسلمان و یک زن معاهد[13] وارد شده و خلخال و زیور آنها را به زور از آنان گرفته است؟... اگر مرد مسلمانی پس از این واقعه از تأسف و اندوه بمیرد، جا دارد و او را نباید سرزنش کرد».[14]

و او وقتی که «محمد بن ابوبکر» را به فرمانداری مصر انتخاب کرد، عهدنامه ای برای او فرستاد که در آن می‌گوید: «من به تو سفارش می‌کنم که بااهل ذمه[15]  با عدالت رفتار کنی و داد مظلوم را بستانی و بر ستمگر سخت بگیری و از خطای مردم درگذری و تا آنجا که می‌توانی نیکی بکنی. البته دور و نزدیک باید در نزد تو، در حقوق یکسان باشند».[16]

و در پیمان وی با مسیحیان «نجران» این عبارت را می‌خوانیم: «نه ستم ببینند و نه حقی از حقوق آنان پایمال گردد».[17]

هنگامی که علی از ضربت ناجوانمردانه شمشیر ابن ملجم به شهادت رسید، «ام هیثم» نخعی در قصیده سوزناکی، بر مرگش گریست. و این بیت از قصیده اوست که به خوبی بازگوی نظر مردم درباره علی و آشنایی آنان با عدالت انسانی او است:

یقیم الحق لا یرتاب فیه                                       و یعدل فی العدا والأقربینا

حق را بدون هیچ تردیدی برپا می‌دارد. و در بین دشمنان و نزدیکان به عدالت رفتار می‌کند.

و علی خود گفته بود: با دوست و دشمن به عدالت رفتار کنید! [18]

 www.mohammadivu.org.MOHR



[1] -  متولد 1926 میلادی.

[2] -  امام علی و صدای عدالت انسانی،ج 1، ص 113 و 114.

[3] -  جرداق، جرج. امام علی و صدای عدالت انسانی. ج 1، تهران: کلبه شروق، چاپ دهم، 1379 ش.

[4] -  امام علی و صدای عدالت انسانی، ج 1، ص 107.

[5] -  همان، ص 161.

[6] -  همان، ص 107.

[7] -  همان، ص 164.

[8] -  همان، ص 164.

[9] -  همان، ص 183.

[10] -  همان، ص 184.

[11] -  همان، ص 324 و 325.

[12] - «انبار» یکی از شهرهای قدیمی عراق بود که در سمت شرقی فرات قرار داشت.

[13] - «اهل ذمه» یا «معاهد» گروهی از اهل کتاب هستند که در در پناه مسلمانان و در کشور اسلامی زندگی مسالمت آمیزی دارند.

[14] -  امام علی و صدای عدالت انسانی، ج 1، ص 325 و 326.

[15] - بنگرید به پاورقی شماره 13.

[16] -  امام علی و صدای عدالت انسانی، ج 1، ص 326.

[17] -  همان، ص 326.

[18] -  همان، ص 165.

 

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه سازی

 

به ما بپیوندید: 

instagram twtr fbk telegram Aparat

  

 
امروز:امروز:3607
این هفته:این هفته:14141
در مجموع:در مجموع:7533838
Center
Pagerank