نویسنده: مسعود بسیطی ( کارشناس علوم تربیتی و ادیان و فرق؛ این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید )
مقدمه
"اى كسانى كه ایمان آورده اید، یاوران خدا باشید[1] ".
خداوند به آنان که به خدا و غیب ایمان آورده اند، امر فرموده پروردگار خویش را یاری کنند. سپس به ایشان چنین وعده فرموده است: کسانی که خدا را یاری کنند، خداوند آنها را یاری خواهد نمود[2] . در این نوشتار، به معنای یاری خدا و چگونگی آن خواهیم پرداخت:
معنای یاری خدا
خدایی که بینیاز و ستوده است، به بندگانش که روزیخوار و نیازمند اویند[3] ، امر فرموده تا یاریاش کنند[4]. اما چگونه بندگان ضعیفی همچون ما، میتوانند آفریدگارِ قادرِ متعال را یاری نمایند؟
آن هنگام که خداوند به مؤمنین امر میکند پروردگار خویش را یاری کنند، حواریونِ عیسی مسیح را مثال میزند و میفرماید:
"اى كسانى كه ایمان آوردهاید، یاوران خدا باشید همانگونه كه عیسى بن مریم به حواریون گفت: چه کسانی یاوران من به سوى خدا هستند؟ حواریون گفتند: ما یاوران خداییم[5] ".
عیسی علیه السلام، از حواریون میپرسد:
"چه کسانی مرا در انجام ماموریتی که از جانب خدا بر عهدهام است، یاری میکنند؟" حواریون پاسخ میدهند: "ما! ما یاوران خدا هستیم".
بنابراین، یاری کردنِ حضرت عیسی توسط مردم زمان خویش، نصرتِ[6] خدا معنی شده است. چراکه حواریون در اجابت استنصار[7] عیسی علیه السلام، میگویند:
"ما یاریات میکنیم. همانا ما یاریگر خداییم".
آفریدگار متعال، از میان بندگان خود، پاکترین، خالصترین و برترینشان را برگزیده و ایشان را به عنوان خلیفه و جانشین خویش به مردمان معرفی کرده است. دوستی با ایشان را دوستی با خود و دشمنی با آنها را، دشمنی با خویش میداند؛ یاری آنها را، یاری خود خوانده و ظلم به ایشان را، ظلم به خود دانسته است[8] . پس آن هنگام که میفرماید "مرا یاری کنید"، در واقع، امر به نصرتِ حجتها و جانشینانش بر روی زمین نموده است. لذا برای اطاعتِ امر پروردگار، مردمِ هر عصری باید به یاری حجت زمان خویش بشتابند.
یعنی مردمانِ عصر حضرت مسیح باید عیسی را یاری میکردند تا خدا را یاری کرده باشند؛ آنان که در دوران خاتم پیامبران میزیستند باید رسول اکرم را یاری مینمودند تا استنصار خدا بیپاسخ نماند؛ مردمِ زمان امیرمؤمنان، باید حضرتش را یاری میکردند تا خدا یاری شود؛ آنان که در زمان امام حسن و امام حسین بودند، باید ایشان را نصرت میکردند تا امر خدا را اطاعت کرده باشند ... و امروز، یاری خدا، یاری آخرین برگزیده و جانشین او در زمین، حجت زنده و بر حقش، حضرت مهدی علیه السلام است.
اما آیا کسانی که جانشین خدا هستند، نیاز به حمایت و یاری ما دارند؟!
آیا خداوند خود، پشتیبان و ناصرِ حجتهای الهی نیست؟
حجّتهای الهی، همواره مورد حمایت و تایید خداوند قادر بودهاند. اگر خدا اراده میکرد، احدی نمیتوانست به ایشان آسیب و ناراحتی وارد کند. آنان حفظ شدهی خودِ خدا بودند.
خدا، نوح را از کافران و طوفان نجات داد. آتش را برای ابراهیم گلستان نمود. دریا را مقابل موسی شکافت. یوسف را درون چاه، یونس را در شکم ماهی و محمّد را در غار، حفظ فرمود.
خداوند برای یاری شدنِ جانشینانش نیز نیازی به نصرتِ ما ندارد. اگر اراده کند، تمام مخلوقات، فرمان بُردار او و حجتهایش خواهند شد. خداوند، خود برای نصرتِ جانشینانش کفایت میکند[9].
اما پروردگار حکیم چنین اراده فرموده تا انسانها از روی میل و رغبت و با اختیار خویش، به یاری حجتهایش بشتابند و در این مسیر سرعت گرفته و حتی از یکدیگر سبقت گیرند[10]. این عمل خیر، خود باعث فلاح و رستگاری آدمیان میشود.
خداوند اراده فرموده تا با آزمونهای متعدد، مؤمنان راستین، از مدّعیان دروغین، بازشناخته شوند. یکی از راههای اثبات ادعای ایمان، یاری رساندن به خدا از طریق نصرت جانشینانش است. مؤمنان حقیقی، کلام خدا را که فرموده "ای مؤمنان مرا یاری کنید"، اصل اساسی زندگی خویش قرار داده، با انتخاب رضایت خدا، سعادت ابدی را برای خویش رقم میزنند. اما آنان که نفاق دارند و یا ایمانشان ناقص است، به بهانههای مختلف از این تکلیف شانه خالی میکنند و خویشتن را به هلاکت و شقاوت میسپارند.
چگونه حجت خدا را یاری کنیم؟
نصرت خدا و جانشینانش، راههای متعددی دارد و در شرایط مختلف، روشهای متفاوتی را میطلبد. میتوان ایشان را با قلب، با زبان، و یا با عمل یاری نمود.
نخستین و مهمترین راه نصرت حجت خدا، یاری رساندن با قلب است. برای این منظور انسان باید هدایتگر عصرش را بشناسد، در درون خود به فضائل و کمالات او معترف باشد، فرمانش را گردن نهد و عزم و ارادهی قلبی بر نصرتش داشته باشد.
شکر قلبی از جانشین خدا ، محبت داشتن به او ، یاد کردن از او ، او را بر خود و خانوادهی خود اولویت دادن ، ... از جمله مصادیق نصرت قلبیِ حجت خداست.
یکی دیگر از انواع نصرت جانشین خدا، یاری با زبان است. بسیار اتفاق میافتد که آدمی میتواند با بیان کلامی، هدایتگر زندهی زمان را به دیگران معرفی نماید، در برابر شبهههای شیطان از ایشان دفاع کند و سبب هدایت عدهای گردد.
دفاع زبانی از هدایتگر عصر و رفع شبهات دربارهی او، معرفی هدایتگر زمان به دیگران، دعا برای سلامتیاش، ... از جمله کارهایی هستند که نصرت زبانی حجت خدا محسوب میشوند.
نصرت عملی نیز همانطور که از نامش پیداست، روشهایی را در بر میگیرد که انسان، با جان و مال خود در وادی عمل به یاری حجت خدا میپردازد. مثلا او را در جهاد همراهی میکند، مالش را در راه احیای امر خدا خرج میکند، گرفتاری بندگان خدا را برطرف میسازد، آنان که هدایتگر عصر خویش را فراموش کردهاند، هدایت میکند، جامعهای منتظر و آماده برای ظهور منجی میسازد و ... .
آن که خدا را یاری کند، خدا خود یاریگرش خواهد بود.
این وعدهی صادق الهی است که از زبان رسول خدا به گوش عالمیان رسیده است:
"إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْكُمْ[11]"
اگر خدا را یاری کنید، یاریتان میکند.
و کیست که مورد عنایت و یاری خداوند قادر متعال قرار گیرد و آسیبی او را تهدید نماید؟
آنکس که برای نصرت جانشین خدا گام بر میدارد، خداوند قدمهایش را استوار میسازد[12]. روح القدس[13] با آن عظمت و شوکت و جلالش مأمور یاری رساندن به او میگردد و زمین و زمان به فرمان خدا یاریاش خواهند نمود[14].
آیا امکان دارد خدای جبّار (جبران کننده[15])، شاهد نصرت حجتش به دستان ما باشد، اما برای ما جبران نکند؟
آیا ممکن است هدایتگر زمان را یاری دهیم و او بی تفاوت بماند؟ مگر نه اینکه خداوند فرموده:
"هَلْ جَزَاء الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ[16]"؟
آیا پاداش احسان، جز احسان است؟
حتی اگر نبود وعدهی الهی بر نصرت آنان که خدا را یاری میکنند و اگر نبود دعای پیامبر رحمت که هر که هدایتگر زمان را یاری ساخت، خدا یاریگرش باشد، میدانستیم نصرت جانشین خدا به دستان ما، بیپاسخ نمیماند. چراکه این خاندان، کریمتر از آنند که محبت و لطفی هرچند کوچک را به عنایتی عظیم پاسخ ندهند.
مگر ما که از کَرَم و معرفت ایشان قطرهای ناچیز نیز در وجودمان نیست، از کنار محبت دوستان، بیتفاوت میگذریم؟ آیا اگر روزی در دیار غربت، کسی در مقام نصرت و دفاع از ما بر آید، بیتوجه به او به راهِ مان ادامه خواهیم داد؟ آیا مهر او در سینهمان جای نمیگیرد؟ آیا در حقش دعا نمیکنیم؟ آیا در صدد جبران احسانش بر نمیآییم؟
وقتی ما احسان را با احسان پاسخ میدهیم، آیا فرزندان رحمت عالمیان که کریمترین بندگان هستند، از کنار یاریگرشان بیتفاوت خواهند گذشت؟
آیا ممکن است هدایتگر عصر را نصرت دهیم و از غربت بیرون آوریم، اما ایشان بیتفاوت بمانند؟ دست فرزندان امام را در دستشان بگذاریم و بر تعداد منتظران ظهورش بیفزاییم، اما ایشان عنایتی نکنند؟
حاشا و کلّا!
جایگاه یاری دهندهی حجت خدا
خداوند رحمان، نه تنها یاری گران حجتهایش را یاری میکند، بلکه به ایشان اجر و پاداش ویژهای عطا میفرماید. برترینِ این پاداشها همنشینی آنان با اهلبیت علیهم السلام در بهشت است.
پیامبر رحمت چنین افرادی را به برترین درجهی بهشت بشارت داده، فرمودهاند:
" بهشت دارای سه درجه است. برترین درجهی آن جایگاه کسی است که محبت ما در قلبش است و با دست و زبان خویش ما را یاری میکند[17]".
امام حسن مجتبی – دومین هدایتگر پس از رسول خدا – نیز فرمودهاند:
"آن که محبت ما را در دل دارد و با دست و زبان خویش ما را یاری میکند، همنشین اهل بیت در بهشت خواهد بود[18]".
جمع بندی
خداوند به بندگانش امر فرموده او را یاری کنند. مقصود از یاری پروردگار، یاری جانشینان خدا و هدایتگران الهی است. خداوند متعال، نه تنها خود از بندگانش بی نیاز است و به یاریِ آنها نیازی ندارد؛ بلکه برای یاریِ جانشینانش نیز به کمک دیگران احتیاج ندارد. چراکه اگر اراده کند، همگان مطیع و فرمانبردار او و حجتهایش خواهند بود. اما خداوند حکیم، اراده فرموده بندگانش با میل و ارادهی خود به یاری جانشینانش بیایند. آفریدگار مهربان وعده داده یاری کنندگان حجتهایش را یاری کند و به ایشان بهشت را عطا فرماید.
به شیوههای متعددی میتوان جانشین خدا را یاری نمود: نصرت قلبی، نصرت زبانی و نصرت عملی.
[1] - "یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا أَنْصارَ اللَّهِ": قرآن کریم، سوره صف، آیه 14.
[2] - "یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْكُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ": قرآن کریم، سوره محمد، آیه 7.
[3] - "یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ": قرآن کریم، سوره فاطر، آیه 15.
[4] - بنگرید به پاورقی شماره 1.
[5] - "یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا كُونوا أَنصَارَ اللَّهِ كَمَا قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ لِلْحَوَارِیِّینَ مَنْ أَنصَارِی إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ": قرآن کریم، سوره صف، آیه 14.
[6] - نصرت به معنی کمک کردن و یاری رساندن است.
[7] - استنصار از ریشهی "نصر" و به معنی نصرت طلبی و یاری خواهی است.
[8] - در زیارت جامعه صغیره چنین میخوانیم: "سلام بر آن بزرگوارانى كه هر كه دوستشان دارد خداى را دوست داشته و هر كه دشمنشان دارد خدای را دشمن داشته است": من لا یحضره الفقیه، ج 2، ح 3212، ص 608. ؛ در قرآن هم آیات متعددی وجود دارد که بر همین امر تاکید دارد. مانند سوره آل عمران، آیات 31 ، 32 و 132.
[9] - رسول اکرم فرمودهاند:"خدا برای دوستی و یاری خاندانم و امامان امتم کفایت میکند": بحارالانوار، ج 36، ص 254.
[10] - "فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ": قرآن کریم، سوره بقره، آیه 148. در تفسیر این آیه امام باقر علیهالسلام فرمودهاند: "خیرات، ولایت ما اهل بیت است": الغیبه للنعمانی، باب 20، ح 6، ص 314.
[11] - قرآن کریم، سوره محمد، آیه 7.
[12] - "یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْكُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ": همان مدرک.
[13] - "روح القدس خلقى است از مخلوقات خدا، بزرگتر از جبرئیل و میكائیل كه بهمراه رسول خدا (ص) بوده و همراه امامان نیز هست": کافی، ج 1، باب الروح التی ...، ح 3، ص 273.
[14] - امام صادق علیه السلام خطاب به هشام بن حکم که از مبلغین و مدافعین تشیّع بود فرمودند: "ای هشام تا زمانی که ما را با زبانت نصرت میدهی، توسط روح القدس تایید (یاری) میشوی": بحارالانوار، ج 10، ص 293.
[15] - "اصل جبر اصلاح کردن چیزی است با غلبه و قدرت ... خدا بدین دلیل جبار نامیده شده که فقر مخلوقات خویش را به فیض نعمتش جبران میکند": المفردات فی غریب القرآن، ذیل واژهی «جبر».
[16] - قرآن کریم، سوره الرحمن، آیه60.
[17] - بحارالانوار، ج 27، ص 93.
[18] - بحارالانوار، ج 27 ، ص 102.
امروز: | 3880 | |
این هفته: | 14414 | |
در مجموع: | 7534111 |