بسم الله الرحمن الرحیم
نویسنده: علامه میرحامد حسین نیشابوری لکهنوی
بازنویسی: عبدالحسین طالعی
چکیده:
این مقاله، تلخیص و بازنویسی یکی از مباحث میرحامد حسین نیشابوری لکهنوی از کتاب "استقصاء الإفحام" اوست که در آن، احادیث بداء را در منابع اهل تسنن نشان داده است. وی با استناد به منابع تسنن، به آن گروه از دانشمندان اهل تسنن که این گروه احادیث را ویژهی شیعه میدانند، جواب داده است. میرحامد حسین، کتاب یاد شده را در پاسخ به مطالب حیدر فیض آبادی دانشمند سنّی قرن سیزدهم نوشته است.
مقدمه
علامه مجاهد میرحامد حسین (1246– 1306) را بیشتر اهل نظر، به کتاب ارزشمند عبقات الانوار میشناسند که دانشنامهای بسیار گسترده در امامت است و به بهانۀ پاسخ به کتاب تحفۀ اثناعشریه، جوانب و ابعاد مختلف احادیث کلیدی باب امامت را به بحث و بررسی گذاشته است. دربارۀ آن بارها سخن گفتهاند و هنوز جای سخن هست.
اما باقیات صالحات آن دانشور بزرگ، منحصر به کتاب یاد شده نیست. یکی دیگر از آثار ارزشمند عمر شصت سالۀ او که کمتر شناخته شده و کمتر درباره آن سخن میرود، کتاب «استقصاء الاِفحام» است. در پاسخ به کتاب منتهی الکلام نوشته مولوی حیدر علی فیضآبادی است که سه جلد از آن دهها سال پیش به صورت چاپ سنگی در هند منتشر شده و همان نسخه چاپی چنان کمیاب است که به نسخه خطی شباهت دارد.
باری، عالم معاصر، آیة الله سید علی میلانی پس از آن که دستاورد دهها سال تلخیص و تعریب عبقات الانوار را با عنوان «نفحات الازهار» در بیست مجلد نشر داد، به همین شیوه، تلخیص و تعریب کتاب استقصاء الافحام را در سه مجلد با عنوان «استخراج المرام من استقصاء الافحام» منتشر کرد (قم، 1425). وی در این کتاب، مطالب کتاب میر حامد حسین را مستند کرده و به گونهای خوش خوان ارائه میکند.
میر حامد حسین در این کتاب، مانند عبقات، رویکرد احتجاجی و نقضی دارد و سخنان فیضآبادی را با استناد به آثار اهل تسنن پاسخ میگوید.
احادیث بداء و طینت، از موضوعهای مورد بحث میر حامد حسین در کتاب استقصاء الافحام است که گزارشی بسیار مختصر از آن را به کمک کتاب استخراج المرام (ج 1، ص 233 – 253، 359 – 369) در اینجا میآوریم.
نیاز به توضیح نیست که درونمایۀ برخی از این منقولات یا توضیحات، مورد تأیید فرهنگ شیعی نیست و فقط بدان روی بدانها اشاره میشود که روشن گردد سخن آنان که این عقاید را منحصر به شیعه میدانند، خطا است. چنانکه پارهای از سخنان به صحابه و تابعین منسوب است و این استناد در نظر اهل تسنن در شمار احادیث معتبر است. استناد متون سنی به امام علی (ع) نیز به جهت صحابی بودن آن گرامی است.
این یادداشت در دو بخش تدوین شده است.
بخش نخست: صحت اصل بداء
فیضآبادی در مورد عقیدۀ شیعه به بدا، همان جملۀ مشهور فخر رازی و سلیمان بن جریر زیدی را آورده است. (بنگرید: الملل و النحل، ج 1 ص 159 – 160)
بخشی از پاسخ حامد حسین نقل مواردی از آثار معتبر اهل تسنن است که بدا را پذیرفته و اخبار آن را روایت کردهاند. مروری مختصر بر این موارد خواهیم داشت.
جلال الدین سیوطی و عمر بن علی حنبلی در دو کتاب خود، بارها اخبار مربوط به بدا را روایت کردهاند.
1. از مجاهد: وقتی آیه «و ما کان لرسول أن یأتی بآیة إلا بإذن الله» (رعد 38) نازل شد، به پیامبر گفتند: خداوند کارها را به پایان برده و مال و منالی نصیبت نشده است. در پاسخ آنها این آیه نازل شد: «یمحو الله ما یشاء و یثبت». (رعد 39) خداوند متعال اعلام داشت که دست من باز است و در هر ماه رمضان تقدیرهای جدیدی برای امور خواهم داشت. (الدر المنثور ج 4 ص 659)
2. ابن عباس ذیل آیۀ «یمحو الله مایشاء و یثبت» گوید: خداوند در هر ماه رمضان، تقدیرات یک سال را به آسمان دنیا میفرستد. تمام امور را در آن محو و اثبات میکند مگر سعادت و شقاوت و حیات و ممات. (همان) سیوطی همین سخن را از مجاهد آورده است. (الدر المنثور، افادة الخبر بنصه فی زیادة العمر و نقصه)
3. کلبی از جابر انصاری ذیل آیۀ یاد شده میآورد که خداوند، روزیها را کم و زیاد میکند، اجل را محو میفرماید و افزون میدارد. (الدر المنثور، ج 4 ص 660؛ نیز: رساله إفادة الخبر فی زیادة العمر و نقصه از سیوطی)
4. ابودرداء گوید: رسول خدا فرمود: خداوند در ساعت اول از سه ساعت پایانی هر شب، به ام الکتاب مینگرد که هیچ کسی بدان نظر نکرده، و در آن محو و اثبات میکند. (اللباب فی علم الکتاب ج 11 ص 320)
5. ابن مردویه و ابن عساکر از امام علی بن ابیطالب (ع) روایت کردهاند که از پیامبر در مورد آیۀ «یمحو الله ...» پرسید. پیامبر پاسخ داد: صدقه و نیکی به والدین و احسان به دیگران شقاوت را به سعادت بر میگرداند، بر عمر میافزاید و مرگهای بد را از انسان دور میسازد. (سیوطی، الدر المنثور ج 4 ص 661؛ همو، افادة الخبر بنصه فی زیادة العمر و نقصه؛ قاضی ثناء الله، در تفسیر خود – نسخه خطی – آن را آورده و گوید: مراد، قضاء معلّق است.)
6. حاکم از ابن عباس آورده که گوید: حذر از قدر سود نمیرساند، ولی خداوند با دعا هر چه از قدر را که بخواهد محو میفرماید. حاکم آن را صحیح میداند. (الدر المنثور، ج 4 ص 661)
7. قیس بن عباد گوید: خداوند در روز دهم ماه رجب هر چه را بخواهد محو میفرماید. (همان)
8. قیس بن عباد گوید: خداوند در روز دهم ماههای حرام اموری را محو و اثبات میکند: ذیحجه، محرم، رجب. (همان)
9. عمر بن خطاب در حال طواف پیرامون بیت میگفت: خدایا! اگر شقاوت یا گناهی بر من نوشتهای، آن را محو کن؛ زیرا تویی که هر چه را بخواهی محو و اثبات میکنی و ام الکتاب نزد توست. پس آن را سعادت و آمرزش قرار ده. (همان)
10. ابن مسعود میگفت: هر کس این دعا را بخواند، خداوند معیشت او را میگستراند: .... ان کنت کتبتنی عندک فی ام الکتاب شقیا فامح عنی اسم الشقاوة و ثبّتنی عندک سعیدا ... - تا آخر دعا. (سیوطی، الدر المنثور ج 4 ص 661؛ حنبلی، اللباب فی علوم الکتاب ج 11 ص 320. فخر رازی در تفسیر خود ج 19 ص 64 – 65 عقیده به کاستی و افزایش در اجل و روزی و سعادت و شقاوت را به عمر و ابن مسعود نسبت میدهد. ابن کثیر، واحدی، بیضاوی، و دیگر مفسران نیز این نسبت را آوردهاند)
11. ابن عباس ذیل آیۀ «یمحو الله مایشاء و یثبت» از دو کتاب یاد میکند: کتاب محو و اثبات، و ام الکتاب. (الدر المنثور ج 4 ص 660)
12. کعب الاحبار به عمر بن خطاب گفت: اگر یک آیه در قرآن نبود، از هر رویدادی تا قیامت به تو خبر میدادم: آیه یمحو الله ... (الدر المنثور ج 4 ص 664)
حامد حسین مینویسد: اگر برای کعب الاحبار روا باشد که چنین ادعایی کند، چگونه برای امیر المؤمنین و امام سجاد8 این مدعا روا نباشد و سخن این دو گرامی (بحار الانوار ج 4 ص 97 و 118) را نمیپذیرید؟
13. ضحاک آیۀ «یمحو الله ...» را چنین معنا میکند: گویی خداوند میفرماید: هر چه را بخواهم، نسخ میکنم و مقدر میدارم، زیاد و کم میکنم .... (الدر المنثور ج 4 ص 664)
بخش دوم: وقوع بداء در امتهای گذشته
محدثان سنی بارها اخبار مربوط به تغییر تقدیر در امتهای پیشین را روایت کردهاند. خلاصۀ برخی از این اخبار در پی میآید.
1. خداوند خواست در مورد سه تن در بنی اسرائیل بدا کند: ابرص و اقرع و اعمی.
ابرص رنگ و پوستی نیکو از خدا خواست. ملک بر او دست کشید، رنگ و پوست او نیکو شد. آنگاه از او پرسید: کدام مال را بیشتر دوست داری؟ گفت: شتر. به او ده شتر داد.
به اقرع نیز پس از تغییر رنگ و پوست، ده گاو داد. نابینا را نیز بینا کرد و گوسفند به او بخشید. (صحیح بخاری، کتاب الانبیاء، باب ما ذکر عن بنی اسرائیل، باب 947)
2. حضرت یونس (ع) به مردم وعدۀ عذاب الهی داد. آنان از این سخن به خود آمدند، همه افراد خانوادهها جدا از یکدیگر به درگاه خدا ضجه زدند. خداوند آنان را بخشید و عذاب را از آنان برداشت. یونس در راه نشسته بود که کسی از او قضایا را پرسید و او را به دروغ نسبت داد. یونس به غضب آمد، که خداوند فرمود: «و ذا النون إذ ذهب مغاضبا» (انبیاء 87) (الدر المنثور، ج 4 ص 392 و ج 5 ص 667)
قاضی ثناء الله در تفسیر خود، این خبر را آورده و میگوید: در پارهای از اخبار آمده که عادت آن قوم چنان بود که دروغگو را میکشتند، لذا تصمیم به قتل یونس7 گرفتند. آنان یونس را دروغگو میدانستند، چون بارها وعدۀ عذاب به آنها داده بود، ولی خداوند آن عذاب را از مردم برداشته بود. (تفسیر ثناء الله، نسخه خطی)
سیوطی از امام علی (ع) روایت میکند: حذر از قدر، قدر را بر نمیگرداند؛ ولی دعا قدر را بر میگرداند. و این در قرآن است: «الّا قوم یونس لمّا آمنوا کشفنا عنهم عذاب الخزی فی الحیاة الدنیا» (یونس 98) (الدر المنثور، ج 4 ص 392)
ابن عباس گوید: ان الدعاء لیردّ القضاء و قد نزل من السماء. اقرؤوا إن شئتم: «إلّا قوم یونس لمّا آمنوا کشفنا عنهم». دعوا، فصرف عنهم العذاب. (همان)
3. مجاهد گوید: حضرت موسی (ع) به قوم خود خبر داد که تمام ماه ذوالقعده را در کوه طور میماند و وعدۀ بازگشت داد. ولی به امر الهی ده شب بیشتر ماند. همین ده شب مایۀ امتحان مردم شد. (الدر المنثور، ج 3 ص 535) سیوطی در این زمینه ضمن حدیثی طولانی نیز آورده که مردم گفتند: چرا موسی به ما وعده داده ولی خلف وعده کرده است. (همان ج 5 ص 575)
4. ابو عبدالله مثنّی بن انس بن مالک انصاری – قاضی بصره و عالم آن دیار که از بزرگترین شیوخ بخاری است – از ابوهریره روایت کرده که پیامبر فرمود: در امتهای پیشین شخصی بود که به لانههای پرندهها سر میزد و جوجهها را میگرفت. پرنده به درگاه الهی شکایت کرد. خداوند وحی فرستاد که اگر آن شخص بازگشت، او را نابود میکنم. اما در موعد مربوط چنین نشد. پس از پرس و جو معلوم شد که در راه قرص نانی به سائل داده، و خداوند، آن کیفر را از او برداشته است. (دمیری، حیاة الحیوان ج 2 ص 151)
5. وهب گوید: حضرت عیسی (ع) بر یک قصار گذشت و از مرگ نزدیک او خبر داد. عصر آن روز، او را دیدند. علت پرسیدند. او گفت که از سه قرص نان که همراه داشته، دو قرص را به دو فرد نیازمند داده و آنها دعا کردهاند که خداوند، بلا را از او دفع کند. پس از این، او باری را که بر دوش داشته گشوده و مار سیاهی در آن دیده، و دو ملک که مار را برداشتهاند. حضرت عیسی فرمود: به دلیل صدقه، سالم ماندی و عمرت افزون شد. (زندوبستی، روضة العلماء – خطی)
6. ابن حنبل در کتاب الزهد آورده که شخصی در قوم صالح (ع) بود که مردم را میآزرد. از حضرت صالح خواستند که نفرینش کند. چنان کرد و خبر داد که از شرّ او آسوده شدهاند. (یعنی مرگ او) او هر روز برای هیزم شکنی میرفت. یک روز یکی از دو قرص نان را که همراه داشت، به نیازمند داد. رفت و سالم بازگشت. علت را از صالح (ع) پرسیدند. فرمود: به دلیل صدقه عذاب از او برداشته شد. (دمیری، حیاة الحیوان ج 1 ص 37)
7. پیامبر فرمود: در بنی اسرائیل دو برادر بودند که در دو شهر، حکومت داشتند، یکی عادل به مردم و اهل صله رحم، دیگری ظالم به مردم و قاطع رحم. خداوند به پیامبر زمانشان خبر داد که عمر برادر نیکوکار، سه سال دیگر و عمر برادر ستمکار، سی سال دیگر به پایان میرسد. پیامبر، به همه مردم خبر داد. هم مردم شهر حاکم ظالم و هم گروه حاکم عادل غمگین شدند. پدرها، مادرها، فرزندان، جدا از هم سه روز در بیابان به درگاه خدا نالیدند. خداوند به آن پیامبر وحی فرستاد که من باقیماندۀ عمر حاکم ظالم را به حاکم عادل بخشیدم. لذا ظالم در سال سوم درگذشت و عادل سی سال باقی ماند. پیامبر پس از این سخن آیه را خواند: «و ما یعمّر من معمّر و لا ینقص من عمره الّا فی کتاب ان ذلک علی الله یسیر» (فاطر 11)
این خبر از عبدالصمد بن علی بن عبدالله بن عباس از پدرش از جدش از رسول خدا روایت شده است. در دو کتاب: مختار مختصر تاریخ بغداد، و مفتاح کنز الدرایة (هر دو مخطوط). دهلوی صاحب تحفه اثناعشریه نیز آن را در کتاب دیگرش «بستان المحدثین» آورده و با این همه در مورد بدا بر شیعه اشکال میکند.
8. ابن سعد در طبقات گوید: کعب الاحبار گفته: حاکمی در بنی اسرائیل بود که گزارش رفتار او ما را به یاد رفتار عمر بن خطاب میانداخت، چنانکه از رفتار عمر به یاد او میافتادیم. خداوند به پیامبری که در زمان آن حاکم بود، وحی فرستاد که به حاکم بگو: کار خود را جمع کن زیرا تا سه روز دیگر میمیری. پیامبر به او خبر داد. حاکم، روز سوم به درگاه الهی عرضه داشت که: اگر میدانی من در حکومت عدالت ورزیدهام، عمرم را افزون بدار تا فرزندم بزرگ شود. خداوند به پیامبرش خبر داد که پانزده سال به عمرش افزودم.
کعب گوید: پس از اینکه عمر بن خطاب مورد حمله قرار گرفت، گفتم: اگر عمر از خداوند همین گونه درخواست کند، دعایش مستجاب میشود. به عمر گفتند. اما دعا نکرد و از دنیا رفت. (الدر المنثور ج 3 ص 499)
9. شعرانی ذیل شرح حال شیخ محمد شریبی از پدر او احمد شریبی آورده که من در آستانۀ مرگ بودم. عزرائیل را دیدم که برای قبض روح آمده است. پدرم آمد و به عزرائیل گفت: عمر بیشتر برایش از خدایت بخواه. عزرائیل رفت و من سی سال پس از آن هنوز زندهام. عالم حنبلی شهاب الدین بهونی این قضیه را تأیید کرده است. (لواقح الانوار، شرح حال محمد شریبی)
10. سیوطی به نقل از ابن مردویه و دیلمی از ابن عباس روایت کرده که ابورومی از بدترین مردم زمانش بود که پیامبر خدا بسیار از او رنجیده بود. مهمانی بر یکی از اصحاب وارد شد. همسرش را نزد ابن رومی فرستاد، درهمی از او وام گرفت تا غذایی برای مهمان فراهم کند. ابورومی او را اکرام کرد. بامداد فردا پیامبر به او فرمود: دیشب چه کار نیکی کردی که وضع تو، به سوی نیکی دگرگون شده است؟ آنگاه آیه را خواند: یمحو الله ما یشاء و یثبت. (الدر المنثور ج 4 ص 663)
سخن پایانی
آنچه در این مختصر اشاره شد، نمونههایی بود از احادیث بداء در احادیث اهل تسنن. مقصود از این نقل، انعکاس نظر روایات و محدثان شیعی نبود که آن خود مجالی دیگر میطلبد؛ بلکه هدف این بود که روشن شود نسبت انحصار این عقاید به شیعه که برخی از متعصبان تسنن به شیعه به سبب احادیث متون شیعی میدهند، خطا است؛ و روشن شد که این عقاید در متون آنها نیز موجود است، پس هر ردّ و انکار یا توجیه و تأویلی دارند، بر متون خودشان نیز وارد میشود.
منابع
الف. منابع چاپی
الحنبلی، عمر بن عادل. اللباب فی علوم الکتاب. بیروت: دار الکتب العلمیة، 1419.
بخاری، محمد بن اسماعیل. الصحیح. بیروت: دار احیاء التراث العربی.
حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله. المستدرک علی الصحیحین. بیروت: دار الفکر، 1398.
دمیری، محمد بن موسی. حیاة الحیوان. قم: شریف رضی، 1406.
سیوطی، جلال الدین. الدر المنثور. بیروت: دار الفکر، 1403.
شعرانی، عبدالوهاب بن احمد. لواقح الانوار. قاهرة: دار العلم للجمیع، 1374.
شهرستانی، محمد بن عبدالکریم. الملل و النحل. بیروت: دار المعرفة.
فخر رازی، . التفسیر الکبیر. قاهرة: المطبعة البهیة.
لکهنوی، حامد حسین. استخراج المرام من استقصاء الافحام. تلخیص و تعریب: السید علی الحسینی المیلانی. قم: آلاء، 1424.
مجلسی، محمد باقر. بحار الانوار. بیروت: الوفاء، 1403.
ب. منابع مخطوط که به واسطۀ استقصاء الافحام از آنها نقل شده است
بغدادی، یحیی بن علی. مختار مختصر تاریخ بغداد.
دهلوی، بستان المحدثین.
زندوبستی، روضة العلماء.
سیوطی، جلال الدین. افادة الخبر بنصه.
قاضی ثناء الله. تفسیر قرآن.
مفتاح کنز الدرایة .
امروز: | 3923 | |
این هفته: | 14457 | |
در مجموع: | 7534154 |