درس گفتارهای: استاد مسعود بسیطی (کارشناس علوم تربیتی و ادیان و فرق؛ این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید )
به اهتمام: زهرا مرادی ( کارشناس ارشد MBA؛ این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید )
مقدمه:
قرآن، کلام الهی است که خداوند متعال آن را بر قلب رسولش محمد مصطفی نازل فرموده است.
کلامی از جنس نور و علم که به منظور هدایت همهی بندگان در همهی اعصار نازل شده و معجزهی خاتم پیامبران نام گرفته است.
کلامی زنده و جاوید که «بیان کنندهی همه چیز»[1] و «هدایت کنندهی همهی انسانها»[2] است.
اما آیا با خواندن آیات قرآن به پاسخ پرسشهای مان و هدایت وعده داده شده دست مییابیم یا اینکه خداوند راهکار دیگری برای بهره مندی از نور و علم قرآن قرار داده است؟
تلاش ما در این نوشتار پاسخ به پرسشهای زیر است:
- آیا از روی ترجمههای موجود از قرآن میتوان مقصود خدا از آیاتش را دریافت؟
- آیا تسلط به زبان عربی و ادبیات عرب برای فهم قرآن کفایت میکند؟
- آیا آنچه از قرآن میفهمیم معتبر و قطعا منظور نظر فرستادهی وحی است؟
- آیا از سوی خداوند راهکار مطمئنی برای فهم قرآن معرفی شده است؟
آیا از روی ترجمههای موجود از قرآن میتوان مقصود خدا از آیاتش را دریافت؟
قرآن، معجزهای از سِنخ کلام است. از همین رو در تمامی اعصار زنده و جاوید مانده است. یعنی همچنانکه در عصر رسول خدا هر آیه، نشانهای برای هدایتِ حقیقت جویان بود، امروز نیز همان آیات و نشانهها برای هدایت انسانها در دسترس همگان است.
از آنجا که جنس این هدایت الهی، کلام است، لذا برای فهم آن باید به ادبیات کلام وحی تسلط داشت. در واقع از ملزومات فهم آیات قرآن، فهم زبان عربی است. چراکه خداوند با بندگان خویش با این زبان تکلّم فرموده است.
عدهای به گمانِ اینکه یادگیری زبان عربی وقت گیر و دشوار است، سراغ ترجمههایی که از قرآن صورت گرفته میروند و سعی میکنند مفهوم کلام خدا را از بطن این ترجمهها بیرون بکشند. اما باید بدانیم ترجمه، قرآن را از کارکردی که خداوند برای آن قرار داده، خارج میکند. چون واژهای که خدای متعال برای انتقال نور پیامش به کار گرفته، واژهای منحصر به فرد برای مقصود مورد نظر بوده و سایر زبانها ظرفیت انتقال همهی آنچه مد نظر فرستندهی وحی بوده را ندارند.
به عنوان مثال، وقتی خداوند متعال میفرماید: «بسم الله الرحمن الرحیم»، مُرادش «به نام خداوند بخشایندهی مهربان» نیست. چراکه نه واژهی الله با خداوند هم طراز است و نه رحمن و رحیم به معنای بخشندگی و عطوفت است. در واقع نه «الله» و نه «رحمن» و «رحیم» معادل صریحی در زبان فارسی – یا سایر زبانها - ندارند. از این رو ترجمه باعث میشود پیام خدا به عبارتی بشری که مد نظر خداوند نبوده تبدیل شود و تمامی آثار و کارکردهای خود را از دست دهد. به همین دلیل حاملان علم الهی – اهل بیت علیهم السلام – به یادگیری زبان عربی تاکید فراوان داشته اند[3].
بنابراین، از جمله گامهای نخستین در فهم قرآن، یادگیری زبان عربی است. ترجمههای موجود گرچه به خوانندگان، سرنخهایی دربارهی موضوع مورد بحث آیات میدهند، اما کلام وحی را از کارکرد مورد نظر خدا خارج میسازند.
آیا تسلط به زبان عربی و ادبیات عرب برای فهم قرآن کفایت میکند؟
در بخش پیشین به این نتیجه رسیدیم که دستیابی به فهم صحیحی از قرآن بدون تسلط به ادبیات عرب ممکن نیست. حال، سوالی که پیش میاید این است: "آیا تسلط به زبان عربی برای فهم قرآن کفایت میکند؟"
بدون شک پاسخ سوال فوق، منفی است. درست است که دانستن زبان عربی، جزو شروط و مقدمات ابتدایی فهم قرآن است، اما شرط کافی نیست. کلام وحی، یک متن عادی نیست که بتوان از ظاهر آن به کُنهِ مقصود خداوند پی بُرد. این کلام، تأویل و تفسیر، ظاهر و باطن، ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه دارد. تسلط بر زبان عربی، موجب اِشراف بر جوانب مختلف آیات نمیشود.[4]
قرآن، کتابی تخصصی است و فهم آن نیاز به تخصص ویژه ای دارد. همانگونه که اگر یک فارسی زبان نوشته ای علمی و تخصصی به زبان فارسی دربارهی جراحی مغز بخواند، لزوما متوجه مباحث مطرح شده نمیشود، یک عرب زبان هم با خواندن قرآن نمیتواند مدّعی شود آن را فهمیده است. از همین رو اَعراب هم برای فهم صحیح آیات قرآن به پیامبر مراجعه میکردند و مثلا میپرسیدند در این آیه مُراد خداوند از «لیل» – به معنای شب – چیست؟[5]
نتیجه، آن که دانستن زبان عربی، ابزاری لازم، ولی ناکافی برای فهم قرآن محسوب میشود؛ چراکه قرآن، کلامی تخصصی با ظرایف و پیچیدگیهای خاص خود است.
آیا آنچه از قرآن میفهمیم معتبر و قطعا منظور نظر فرستادهی وحی است؟
گفتیم قرآن متنی تخصصی به زبان عربی است. لذا برای فهم آن، علاوه بر تسلط بر ادبیات عرب، تخصص ویژه ای مورد نیاز است.
برخی معتقدند درست است که قرآن، کلامی تخصصی است، اما بسیاری از آیات آن قابل فهم است و افراد مختلف بسته به سطح فهم، علم و ظرفیت خود میتوانند متوجه منظور آن شوند. مثلا وقتی خداوند میفرماید: أَوَلَمْ یَتَفَكَّرُوا فِی أَنفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُّسَمًّى[6] (آیا در درون خود نیاندیشیده اید که خداوند آسمانها و زمین و آنچه در میان آنهاست را جز به حق و تا مدتی معلوم نیافریده است؟) متوجه میشویم خداوند دربارهی خلقت آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست سخن میگوید و این تذکر را میدهد که همه را خدا خلق کرده است. ممکن است در برداشتی عمیق تر به این نکته هم توجه کنیم که خلقت همهی اینها باطل و عبث نبوده (به حق بوده) و خداوند از خلق آنها هدفی خاص داشته است. به زعم این عده، همگان میتوانند بسته به ظرفیت خود مفهومی از آیات قرآن استنباط کنند و با تکیه بر همان برداشت شخصی به هدایت وعده داده شده در قرآن دست یابند.
در پاسخ به این عده میگوییم درست است که قرآن برای هدایت عامه نازل شده، اما این بدان معنا نیست که هر کسی میتواند هدایت را به تنهایی از آن استخراج کند.
اگر به عنوان مثال دستگاه خاصی برای استفادهی شخصیِ عموم بیماران کلیوی ساخته شود (مانند دستگاه دیالیز قابل حمل شخصی)، میتوان گفت چون برای استفادهی همهی بیماران کلیوی است، پس هر بیمار کلیوی بسته به میزان دانش و شعور خود میتواند آن را راه اندازی کند و از مزایای آن بهره مند شود؟ آیا منطقی است که هر بیماری بسته به تشخیص خود تصمیم بگیرد در شرایط مختلف - در گرما، در سرما، هنگام خواب، در استخر، مسافرت - چگونه از دستگاه استفاده کند؟ آیا عاقلانه است که بدون استفاده از راهنماییهای سازندهی دستگاه و یا متخصصان مورد تایید سازنده، آن را نصب کند و امیدوار باشد به خروجی مورد نظر برسد؟ آیا استفادهی اینچنینی از دستگاه مذکور، کارکرد آن را دچار مشکل نمیکند؟ آیا سلامتی بیمار را به خطر نمیاندازد؟
پس چگونه است که دربارهی ابزار هدایتی که نه با جسم آدمی، بلکه با روح و جان ما سر و کار دارد، اینگونه بی مبالات رفتار میکنیم؟ آیا اگر قرآن را بدون دستورالعمل فرستنده و راهنمایی متخصصی که مورد تایید صاحب وحی است، مورد بررسی قرار دهیم، آن را از کارکرد مورد نظر خدا خارج نساخته ایم؟ آیا جان خود را به خطر نیانداخته ایم؟
از این گذشته، برخی از آیات قرآن به گونه ای هستند که حتی نمیتوان مطمئن بود سخن خدا دربارهی چه موضوعی است. نمونهی بارز آن حروف مقطعه هستند، مانند «الم»[7]، «الر»[8]، «طسم»[9]، «المص»[10]، «کهیعص»[11]، «حم * عسق»[12] و ... .
حتی در مورد بسیاری از آیاتی که معنای آنها مشخص است، نیز نمیتوان به طور قطع موضوع مورد بحث را تشخیص داد. به عنوان مثال وقتی خداوند میفرماید: "والعصر"[13] (قسم به عصر و زمان)، مقصود کدام زمان است؟ زمان نماز عصر؟ زمان ظهور؟ زمان نزول قرآن؟ زمان نزول این آیه؟ زمان نزول این سوره؟ زمان رسالت پیامبر؟ زمان جاهلیت؟ زمان پیروزی حق بر باطل؟ زمان فراگیری ظلم در زمین؟ زمان قیامت؟ ... آیا عقلانی است هرکسی بسته به سلیقه، ظرفیت و دانش خویش برداشت خود را معیار قرار دهد؟ چه کسی میتواند مطمئن باشد استنباطش قطعا همان منظور مد نظر خدا بوده است[14]؟
اینکه افراد مختلف، بسته به میزان علم، عقل و ظرفیت شان، دریافتهایی با عمق متفاوت خواهند داشت، نکتهی صحیحی است. اما این بدان معنا نیست که هر برداشتی از قرآن صحیح است. لذا باید به دنبال راهکاری مطمئن و تضمین شده برای فهم قرآن باشیم.
آیا از سوی خداوند راهکار مطمئنی برای فهم قرآن معرفی شده است؟
از یک سو میگوییم نه ترجمهی آیات و نه حتی اِشراف بر ادبیات عرب موجب فهم قرآن نمیشود؛ بر برداشت و ادراک شخصی از آیات هم نمیتوان اعتماد کرد.
از سوی دیگر گفته میشود قرآن، کتاب هدایت است و برای تربیت همهی مردم در همهی دورانها نازل شده است؛ پس باید برای عموم بندگان قابل استفاده باشد.
با این توصیف، چگونه میتوان توسط قرآن هدایت شد، در حالی که نه تسلط بر زبان برای فهم آن کفایت میکند و نه آنچه از قرآن استنباط میکنیم، قابل استناد است؟
به منظور روشن شدن پاسخ این سوال، توجه شما را به نکات مهم ذیل جلب میکنیم:
نکتهی نخست :
باید توجه داشته باشیم که قرآن دو دسته مخاطب دارد: مخاطبان اصلی و مخاطبان ثانی.
مخاطب اصلی و اولیهی قرآن، وجود رحمت عالمیان، محمد مصطفی است که قرآن بر جان مبارکش نازل شده و به نور آیات آن اشراف دارد و منظور ظاهر و باطن کلام خداوند را میداند[15]. از آنجا که جانشینان پیامبر - یعنی امامان دوازده گانه که از جانب خدا برگزیده شده اند - وارث علم رسول خدا هستند، آنان نیز در زمرهی مخاطبان اصلی قرآن قرار میگیرند[16].
باید توجه داشته باشیم که کلام خدا به صورت ایجاز و به اختصار بیان شده و معنای ظاهری آیات، لزوما نشان دهنده ی مقصود حقیقی خدا نیست. خداوند میفرماید این قرآن دارای آیات محکم و متشابه است که فقط خدا و راسخون علم تاویل آن را می دانند[17]. تبیین و توضیح این کلام نزد جانشین خدا قرار داده شده تا مردمان برای فهم آن مقیّد به مراجعه به وی – مبیّن قرآن - باشند. به همین دلیل یکی از شئون پیامبر خدا، تبیین و شفاف نمودن منظور خدا از کلامش است[18].
بسیاری از آیات قرآن نیز به صورت مُجمل بیان شده تا مردم برای فهم آن به مبیّن قرآن مراجعه کنند. به عنوان نمونه دستور اقامه ی نماز در قرآن آمده ولی کیفیت آن و تعداد رکعت های هر نماز بیان نشده است؛ لذا مردم ناگزیر باید به مبیّن قرآن و مخاطب اولیه قرآن مراجعه می کردند تا برای شان روشن شود[19].
همان طور که پیش تر نیز توضیح داده شد، حتی مردم عرب زبان نیز برای درک پیام خدا نیاز به توضیح پیامبر دارند. در غیر این صورت خداوند به پیامبرش نمی فرمود قرآنی را که به زبان عربی و در سرزمین اعراب نازل شده برای مردم توضیح دهد و تبیین کند[20]. از همین رو آنان که خود عرب زبان بودند و معنای آیات را متوجه می شدند، باز هم به مبیّن قرآن -یعنی رسول خدا و جانشینانش- مراجعه می کردند و مقصود خدا را از کلامش می پرسیدند[21].
به فرمودهی پروردگار، مبیّن قرآن، رسول اکرم است و ایشان این علم را به جانشینان خود یعنی امامان دوازده گانه – نخستین شان علی بن ابیطالب و آخرین آنها مهدی علیهم السلام - داده اند.[22] اگر بدون توضیح و تبیینِ مبیّن قرآن سراغ این کتاب برویم، نه تنها متوجه مقصود اصلی خدا نخواهیم شد؛ بلکه چنان که خدا در قرآن فرموده ممکن است به جای هدایت، دچار گمراهی شویم[23].
مخاطبان ثانی قرآن، سایر مردم هستند که به مرتبهی علمی و عقلی آیات، اِشراف ندارند و برای دستیابی به هدایت قرآن، ناگزیر از مراجعه به مخاطبان اصلی – مَن عِندَه عِلمُ الکتاب [24]– هستند. در غیر این صورت آنچه از قرآن درک و استنباط میکنند، لزوما منظور نظر خدای متعال نخواهد بود. چراکه تنها مخاطب نخستین قرآن است که میداند کدام آیه در کدامین شرایط و کدامین موضوع چه معنا و کاربردی دارد. اوست که تأویل و تفسیر، ظاهر و باطن، ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه قرآن را میداند و اساسا مامور تبیین آیات و ابلاغ پیامها و علوم آن به مردم است. و در یک کلام اوست که به فرمودهی خداوند متعال علم قرآن در سینهاش وجود دارد[25].
نکتهی دوم :
قرآن، کلام خدا و از جنس نور و علم است؛ و اساسا به منظور تفهیم و هدایت بندگان نازل گردیده. لذا این امکان وجود دارد که فرد با تعقّل و تدبّر در دلالت آیات، به حقایقی صحیح از کلام الهی دست یابد و نور هدایت در وجودش جاری شود. اما برای پایدار ساختن این نور و همچنین عمق بخشیدن به معرفتی که کسب نموده، ناگزیر از مراجعه به کسی است که واجد تمامی علم قرآن باشد و از جانب خداوند هم تایید و ضمانت شده باشد[26]. اگر آدمی با همان تعقّل و تدبّری که آیات قرآن را مورد بررسی قرار داده و به سطحی از هدایت دست یافته، پیش برود، به این نتیجه خواهد رسید که برای کسب معارف عمیق تر لاجرم باید به عقل کل الهی مراجعه نماید[27].
نکتهی سوم :
هنگامی شنوندهی یک پیام میتواند با اطمینان بگوید کاملا متوجه منظور گوینده شده که اجازه دهد کلام او به انتها برسد و صحبتش تمام شود. در غیر این صورت حتی این احتمال وجود دارد که برداشتی کاملا مغایر با منظور نظر گوینده کرده باشد. به طور مثال وقتی خداوند میفرماید: "وای بر نمازگزاران!" [28] نمیتوان نتیجه گرفت خداوند نماز را امری ناپسند میشمارد؛ زیرا هنوز کلام خداوند تمام نشده و در ادامهی آیه توضیح میدهد: "آنان که در نمازشان سهل انگارند"[29]. بنابراین خداوند نمازگزارانی را که در نمازشان سهل انگاری میکنند، مورد عِتاب قرار داده، نه تمامی نمازگزاران را.
از این بالاتر اینکه حتی با اتمام یک آیه یا یک سوره نمیتوان گفت کلام خدا به طور کامل منعقد شده؛ چراکه کلام خدا از ابتدا تا انتهای قرآن را در بر میگیرد. پس برای فهم دقیق و عمیق از قرآن، باید تمام آیات قرآن را همزمان مورد توجه و بررسی قرار دهیم؛ وگرنه با یک جمله از کل کلام خدا نمیتوانیم به طور کامل منظور خدا را متوجه شویم.
و در نهایت مهم تر از موارد فوق، این است که قرآن، کلام زنده و ساری خداست و از آنجا که بیان کنندهی همه چیز –حتی وقایع آینده – است، بسیاری از مصادیق آن هنوز رخ نداده؛ لذا برای مخاطب ثانی، این امور آشکار نیست. از همین رو برای او (مخاطب ثانی) هنوز تمام کلام الهی منعقد نشده تا او بتواند به کُنه معانی آیات دست یابد. تنها، مخاطب اصلی و اولیهی قرآن که علم قرآن به تمامی، در سینهاش جای گرفته، از همهی وقایع مورد بحث در قرآن –چه مربوط به گذشتگان و چه اخبار آیندگان – اطلاع دارد. لذا تنها راه فهم صحیح و کامل آیات، مراجعه به وی است.
با توجه به نکات سهگانهی مورد بحث، پاسخ این سوال را که "آیا از سوی خداوند راهکار مطمئنی برای فهم قرآن معرفی شده است؟"، چنین میدهیم:
بله. خداوند رحمان و رحیم، علم قرآن را به مخاطب خاص و اولیهی قرآن – یعنی اهل بیت علیهم السلام – داده و به سایرین امر فرموده برای فهم قرآن به ایشان – مبیّن قرآن - مراجعه نمایند[30]. در غیر این صورت علاوه بر اینکه قطعا به هدایت کامل نمیرسند، احتمال گمراه شدن شان نیز میرود[31]. هر کس بسته به میزانی که خود را در معرض تعالیم مخاطبان نخستین قرآن قرار دهد و تقوایی که بورزد، میتواند به هدایت قرآن دست یابد.
کتابنامه:
قرآن کریم.
بروجردى، محمد ابراهیم. تفسیر جامع، ج 3. تهران: صدر، 1366 ش.
حر عاملى، محمد. وسایل الشیعه، ج 27. قم: مؤسسة آل البیت، 1409 ق.
كلینى، محمد. كافی، ج 1 و 8. تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1365 ش.
مجلسى، محمد باقر. بحار الأنوار، ج 1، 26، 37 و 38. بیروت: موسسه الوفاء، 1404 ق.
[1]- "وَ نَزَّلْنا عَلَیْكَ الْكِتابَ تِبْیاناً لِكُلِّ شَیْءٍ ...": قرآن کریم، سوره نحل، آیه 89.
[2]- "شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاس ..." یعنی: ماه رمضان كه در آن قرآن فرو فرستاده شده که مردم را هدایت کند: قرآن کریم، سوره بقره، آیه 185. ؛ "كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ ..." یعنی: (این) كتابى است كه بر تو فرو فرستادهایم تا مردم را از تاریکیها (ی گمراهی) به سوى روشنایى (هدایت) برون آورى ...": قرآن کریم، سوره ابراهیم، آیه 1.
[3]- امام صادق علیه السلام می فرمایند: " َتعَلَّمُوا الْعَرَبِیَّةَ فَإِنَّهَا كَلَامُ اللَّهِ الَّذِی تَكَلَّمَ بِهِ خَلْقَهُ" یعنی: زبان عربى را یاد بگیرید كه آن كلام خداست كه با آن با خلق خود سخن گفته است: بحارالانوار، ج 1، باب 6 (العلوم التی امر الناس ...)، ص 212.
[4] - خداوند در قرآن چنین می فرماید: "هُوَ الَّذِیَ أَنزَلَ عَلَیْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ... وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ" یعنی: اوست كسى كه این كتاب را بر تو فرو فرستاد برخی از آن آیات محكم هستند که آنها مادر و اصل كتابند و برخی دیگر متشابهند ... و جز خدا و آنان که در علم استوارند (اهل بیت علیهم السلام)، کسی تأویل آن را نمی داند: قرآن کریم، سوره آل عمران، آیه 7.
[5] - به عنوان نمونه بنگرید به: کافی، ج 8، کتاب الروضه، حدیث موسی، ح 12، ص 50.
[14]- به عنوان نمونه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، ذیل آیه 102 سوره بقره، می گوید که برای معنای این آیه یک میلیون و دویست و شصت هزار احتمال وجود دارد. وقتی بنا به اعتراف ایشان، در معنای آیات مختلف قرآن، این تعداد اختلاف و احتمال وجود دارد، چگونه می توان مطمئن شد که مقصود خدا از کلامش دقیقا چه بوده است؟
[15]- خداوند میفرماید این قرآن دارای آیات محکم و متشابه است که فقط خدا و راسخون علم تأویل آن را می دانند: بنگرید به پاورقی شماره 4. از این رو یکی از شئون پیامبر که در قرآن ذکر شده، تبیین و تفسیر کلام خداست. به عنوان نمونه بنگرید به: قرآن کریم، سوره نحل، آیات 44 و 64 که می فرماید قرآن بر پیامبر نازل شده تا آن را برای مردم تبیین کند: "وَأَنزَلْنَا إِلَیْكَ الذِّكْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ ..." و "وَ ما أَنْزَلْنا عَلَیْكَ الْكِتابَ إِلاَّ لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فیهِ ...". ؛ امام باقر علیه السلام می فرمایند: "خداوند تبارک و تعالی هیچ چیزی را که امت به آن محتاج باشند، فروگذار نکرده است مگر آنکه آنها را در قرآن نازل فرمود و برای پیامبر (ص) بیان کرده است": کافی، ج 1، باب الرد الی الکتاب ...، ص 59.
[16] - خوانندگان گرامی به عنوان نمونه می توانند به احادیث مرتبط در کتاب وسائل الشیعه، ج 27، باب 13 (عدم جواز استنباط الأحكام النظریة من ظواهر القرآن إلا بعد معرفة تفسیرها من الأئمة ع) و یا کتاب بحارالانوار، ج 26، باب 1 (جهات علومهم ع و ما عندهم من الكتب ...) مراجعه نمایند. در ادامه به چند نمونه از این روایات اشاره می کنیم:
- امام صادق (ع) می فرمایند: "همانا خدا تنزیل و تأویل قرآن کریم را به رسول اکرم (ص) آموخت و رسول خدا (ص) به امیر المومنین (ع) تعلیم داد ... و به خدا سوگند علم آن را به ما (نیز) داد": وسائل الشیعه، ج 27، باب 13، ص 182. ؛
- امام رضا (ع) از پیامبر (ص) نقل میکنند که خداوند در حدیثی قدسی چنین فرموده: "منم خدایی که جز من معبودی نیست، مخلوقات را با قدرت خود آفریدم، از بین آن ها پیامبرانی را برگزیدم و از میان پیامبران نیز محمد (ص) را به عنوان حبیب و خلیل و صفی انتخاب کردم آن گاه او را به سوی مردم فرستادم و علی (ع) را به عنوان برادر و وصی و وزیر او قرار دادم تا بعد از محمد، پیام رسان او به مردم و جانشین من باشد و قرآن مرا برای آنها بیان نماید و حکم مرا در میان آن ها اجرا کند": همان، ص 187. ؛
- امام صادق ذیل این آیه شریفه که می فرماید «فقط خدا و راسخون علم تأویل محکم و متشابهات قرآن را می دانند (سوره آل عمران، آیه 5)» چنین گفته اند: "راسخون در علم ما اهل بیت هستیم و ما هستیم که تأویل قرآن را می دانیم": همان، ص 179. ؛
- امیر مومنان می فرمایند: "چیزی نیست كه آن را طلب می كنید مگر اینكه آن در قرآن است پس هر كس آن را اراده كند از من سؤال كند": همان، ص 183.
- پیامبر در روز غدیر خطاب به مردم چنین فرمودند: "به خدا سوگند! هرگز نواهی قرآن را برای شما تبیین نمی کند و تفسیر آن را برای شما توضیح نمی دهد مگر کسی که دستش را گرفته و به نزد خود بالا آورده و بازویش را بالا گرفته ام ... او علی بن ابی طالب برادر و وصی من است": بحارالانوار، ج 37، باب 52 (اخبار الغدیر ...)، ص 208.
- امیر مومنان فرموده اند: "هیچ آیه ای از قرآن بر پیامبر (ص) نازل نشد مگر این که قرائت آن را به من آموخت و آن را بر من املا کرد و من آن را با خط خودم نوشتم و تأویل و تفسیر، ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه و خاص و عام آن را به من تعلیم داد ...": بحارالانوار، ج 26، ص 65.
[19] - امام صادق علیه السلام می فرمایند: "دستور اقامه نماز بر پیامبر(ص) نازل شد؛ ولى خداوند این مطلب را که سه یا چهار ركعت بخوانند (كیفیت اقامه آن) بیان نکرد، تا اینكه پیامبر خود این فرمان را براى مردم تشریح كرد": اصول کافی، ج 1، صص 286 و 287.
[20]- "وَأَنزَلْنَا إِلَیْكَ الذِّكْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ ..."یعنی: ما این ذكر (قرآن) را بر تو نازل كردیم تا آنچه به سوى مردم نازل شده را براى آنها تبیین كنى: قرآن کریم، سوره نحل، آیه 44. و "وَ ما أَنْزَلْنا عَلَیْكَ الْكِتابَ إِلاَّ لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فیهِ ..."یعنی: و ما این کتاب را بر تو نازل نکردیم مگر برای این که آنچه را در آن اختلاف دارند برای ایشان تبیین کنی: قرآن کریم، سوره نحل، آیه 64.
[23]- "یُضِلُّ بِهِ كَثیراً وَ یَهْدی بِهِ كَثیراً" یعنی: (خداوند) بسیاری را با آن (قرآن) گمراه و بسیاری را هدایت میکند: قرآن کریم، سوره بقره، آیه 26. امام صادق علیه السلام که خود، مبیّن قرآن هستند، در توضیح این آیه فرموده اند آنانی که گمراه می شوند کسانی هستند که قرآن و تأویل آن را از مبیّن قرآن نگرفته اند؛ از این رو معنای حقیقی کلام خدا را متوجه نشدند و خود و دیگران را به گمراهی کشیدند: "إذ لم یأخذوه عن أهله فضلوا و أضلوا": وسائل الشیعه، ج 27، ح 33593، ص 201.
[24]- "وَ یَقُولُ الَّذینَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهیداً بَیْنی وَ بَیْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ": قرآن کریم، سوره رعد، آیه 43. در تفسیر جامع، ج 3، ص 415، ذیل آیه فوق آمده: از امام باقر (ع) چنین روایت شده: این آیه در حق على امیر المؤمنین نازل شده؛ بعد از پیغمبر اكرم (ص) آن حضرت عالِم امت است و پس از امیر المؤمنین ائمه معصومین صاحب علم كتاب هستند.
[26]-در قرآن کریم در آیه 59 سوره نساء، خداوند مومنین را به اطاعت از اهل بیت رسول خدا فرامیخواند (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْكُم). از آنجا که این اطاعت، بی قید و شرط و به صورت همه جانبه است، نتیجه می گیریم ایشان مورد تایید خدا هستند و کلام آنها کلام خداست. خصوصا اینکه خداوند در آیه 33 سوره احزاب، دوری آنان را از هر گناه و اشتباهی ضمانت فرموده است (إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَكُمْ تَطْهیراً).
[27]- "إِنَّمَا یَعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِه" یعنی: تنها كسى همه معانى و ابعاد قرآن را مىداند كه مخاطب آن است: کافی، ج 8، حَدِیثُ الْفُقَهَاءِ وَ الْعُلَمَاء، ص 311.
امروز: | 3363 | |
این هفته: | 13897 | |
در مجموع: | 7533594 |